مستند «گوریا» در ۶۲ دقیقه و در ابتدای دهه نود توسط «لیلا فولادوند» و «محمدحسین نظری» در مورد تالابهای لرستان ساخته شد؛ نگاه ویژه تیم سازنده برآمده از رویکرد اجتماعی با دغدغه خاص به حفاظت از محیطزیست و نگهداشتِ تنوعزیستی به ساخت اثری چشمگیر و متفاوت تبدیل شد؛ سازندگان در محتوای کار به میزانسنی زیباییشناسانه در نگاه بصری توجه کرده و در فرم نیز یک گام محکم و رو به جلو را برداشته تا امروز شاهد بلوغ آنان در آثار جدید باشیم. مستند در تمامی لحظات خود پلانهایی را به نمایش میگذارد که حاصل تلاش و دانش بومی هستند؛ گوریا یک تابلوی نقاشی با ساختارِ انعکاسی است و از توانایی اکوسیستم سخن میگوید؛ آنچه از اکولوژی بگوید، مسیر را برای رسیدن به توسعه پایدار به جامعه نشان خواهد داد. برای اجتماعی که از معنا تهی شده، پرداختن به سینمایی که فُرم آن وام گرفته از طبیعت باشد، کاستیهای بیشمار اقتصادی را در گوشهای سنگینشده فریاد کشیده و کاملاً شفاف در پیشگاه چشمهایی که نمیخواهند با واقعیت روبهرو شوند، به نمایش در خواهد آمد.
این مستند تنها راویتِ زیباییهای چند تالاب نبوده و هشداری خردمندانه برای اهل تفکر است، اما امروز شرایط در تالابهای استان مطلوب نیست و این همان سکانس پایانی گوریاست. سازندگان از یک فرمِ منسجم در ساختار روایی استفاده کردهاند و این میتواند شرایط آینده را پیشگویی کند و این معجزه سینماست. در زبان تصویر، ژانرهای گوناگونی برای بیان وجود دارند که برای طبیعت، مستند یک شیوۀ درست در ارائۀ تصویری گویا از چالشها است. زوجِ سازنده برای پرداخت نهایی، طبیعتگرایی در نمای بصری را الگوی خود قرار دادهاند تا با گذر از چالشهای مالی به کمک محتوایی برگرفته از تحقیق و پژوهش، تنها به ذات هنری اندیشه کرده و اینگونه یک اثر مستقل را تولید کنند.
در گوریا، میتوان عناصر حافظ در اکوسیستم را به خوبی مشاهده کرد. دوربین این مستند از تک تک اتفاقات پیرامون تالابهای پلدختر لحظههای سینمایی ساخته و این میتواند در تغییر نگرش یک نسل موثر باشد. این فیلم در چند قسمت از شبکههای مختلف پخش شده و امروز در فضای مجازی نیز در دسترس است اما هنوز هم کارکرد آموزشی خود را حفظ کرده و این بدان معناست که در موضوع حفاظت از محیطزیست در استان لرستان هنوز هم به پویایی به جهت توقف بهرهکشیها نرسیدهایم؛ جامعه لرستان به تقویت نگاه آموزشی برای نگهداشت اکوسیستمهای آبی نیازمند است. اینجاست که گوریا میتواند در ساختاری طبیعتگرایانه اثربخشی درخوری داشته باشد؛ برای رسیدن به یک جامعۀ پویا نیازمند تابیدن نور بر بخشهای تاریک جامعه هستیم.
بیشک، محیط زیست، یکی از حوزههای اساسی مورد توجه انسان است که شفافشدن مشکلات حاکم بر آن الزامی است زیرا برای رسیدن به پایداری توسعه، حفاظتِ استاندارد از محیطزیست طبیعی یک راهبردِ آیندهمحور است. طبیعت سرشار از چالشهایی است که منشأ انسانی دارند و باید در ژانری توانا به تصویر کشیده شوند تا بشر با سرعت کمتری بهسمت بهرهبرداری از آن برود. این در حالی است که در تالابهای لرستان کمترین نظارت وجود داشته و دغدغه حفاظت در اولویت نبوده و نیست؛ از بین رفتن بخشهای زیادی از تالابهای پلدختر، بروجرد و درود گواهی نماهای واقعگرای مستند گوریاست که از یک دهه پیش، امروز را تصویر کردهاند.
هر اجتماعی نیازمند یک سینمای حقیقتگو است؛ این حقیقتگرایی یک عزم بسیار محکم برای جستوجوی معناست؛ معنایی که باید آن را برای مخاطب به تصویر کشید. در این فیلم با یک متن منسجم روبرو می شویم که در کنار دوربینی پویا به شایستگی مهاجرت پرندگان را توصیف میکنند. مستند به آنچه در محیط پیرامونی در حال گذار است وفادار بوده و گفتارمتن آن با یک هوشمندی رندانه مخاطب را به تفکر وادار میکند و این همان چیزی است که می تواند در دانشگاههای سراسر کشور به یک مسترکلاس آموزشی به جهت رفتار درست با طبیعت منجر شود.
مستند «گوریا» تاریخ انقضا ندارد، زیرا توانسته اجتماع، اقتصاد و محیطزیست را حولِ یک محور جمع کرده و این درکی درست از مشاهده میخواهد و این مشاهده از چشمهایی میآید که دادههای محیطی را بهصورت کاملاً ارگانیک به مرحله پرسش رسانده و دیگر خبری از برداشت شخصی نیست.