لرستان، قلب تپنده زاگرس، امروز با بحرانی روبهروست که از سالها پیش آرامآرام شکل گرفته و چنان شتاب گرفت که اکنون از سطح هشدار نیز گذشته است. جنگلهای بلوط، ستون فقرات تابآوری اکولوژیک منطقه، بیش از هر زمان دیگری آسیبپذیر شدهاند. گزارشها نشان میدهد حدود ۵۶۰ هزار هکتار از جنگلهای بلوط در لرستان دچار زوال هستند و برخی منابع این رقم را تا ۱.۲ میلیون هکتار نیز برآورد کردهاند؛ عددی که اگرچه نیازمند پایش دقیقتر است، اما بهخوبی گستردگی تهدید را نشان میدهد. بیماری زوال، خشکسالی، ریزگرد، چرای بیرویه و زغالگیری ترکیبی از فشارهایی را تشکیل دادهاند که بلوطهای هزارساله را به نقطه شکست رسانده است. با ضعف پوشش جنگلی، توان خاک برای نگهداشت آب و کنترل روانآب کاهش یافته و چرخه طبیعی سرزمین مختل شده است.
در پسِ این زوال جنگلی، بحرانی پنهانتر جریان دارد: فرسایش سریع خاک. بر اساس دادههای رسمی، مراتع لرستان هر سال حدود ۲۰ تن در هکتار خاک از دست میدهند؛ رقمی که لرستان را به یکی از کانونهای حساس فرسایش در کشور تبدیل کرده است. گزارشهایی نیز از افزایش هفتبرابری نرخ فرسایش در زاگرس سخن میگویند. فرسایش خاک، بهمعنای از دست رفتن حاصلخیزی، کاهش نفوذپذیری زمین، تشدید روانآب و ایجاد بستری برای سیلابهای شدید است. مهمتر اینکه این آسیب برخلاف پوشش جنگلی، در بازه کوتاه جبرانپذیر نیست؛ بازسازی خاک فرسوده به دههها زمان نیاز دارد. با تضعیف پوشش گیاهی، بخشهایی از لرستان وارد مرحلهای از «بیابانیشدن اکولوژیک» شدهاند. ریزگردها که روزگاری پدیدهای وارداتی از مرزهای غربی بودند، اکنون خود محصول تخریب داخلی نیز هستند. گردوغبار منافذ برگ بلوط را مسدود میکند و به تضعیف درختان دامن میزند؛ در مقابل، کاهش جنگلها خود کانونهای تولید گردوغبار را فعالتر میکند. این حلقه بسته، سرعت تخریب و کاهش تابآوری سرزمین را چند برابر کرده است.
در کنار تغییرات اقلیمی، فشار انسانی بر منابع طبیعی استان نیز سهم بزرگی در وضعیت امروز دارد. وجود حدود ۴.۸ میلیون واحد دامی در مراتع لرستان یعنی فشار چندبرابری نسبت به ظرفیت طبیعی منطقه. چرا درختچهها و نهالهای جوان را نابود میکند و اجازه باززایی طبیعی جنگل را نمیدهد. زغالگیری – هرچند پنهان و گاه محدود – هنوز از عوامل فعال نابودی درختان بلوط است و نقش منفی آن در تضعیف پوشش جنگلی آشکار است. این چرخه تخریب، تا زمانی که معیشت جایگزین و مدیریت مشارکتی ایجاد نشود، متوقفشدنی نیست.
الگوی جدید بارش در لرستان نشان میدهد بارانها دیرتر، کوتاهتر و شدیدتر از گذشته رخ میدهند؛ الگویی که در چارچوب تغییر اقلیم جهانی کاملاً قابل انتظار است. اما ظرفیت اکولوژیک فعلی لرستان برای مواجهه با چنین بارشهایی پایین آمده است. خاک فرسایشیافته، جنگل کمرمق و شیبهای برهنه، همگی شرایطی را میسازند که در آن بارشهای شدید به سرعت به روانآب و سیلاب تبدیل میشوند. بنابراین احتمال بروز سیلابهای ناگهانی در سالهای آینده بالا است، بهویژه اگر احیای پوشش گیاهی و آبخیزداری جدی گرفته نشود. آینده لرستان بسته به انتخابهای امروز ماست. اگر روند فعلی ادامه یابد، چشمانداز نیمقرن آینده اصلا امیدوارکننده نیست: کاهش گسترده جنگلهای بلوط، تشکیل کانونهای داخلی گردوغبار، افزایش سیلابهای مخرب، بحران آب، افت شدید کشاورزی و مهاجرت وسیع از روستاها. لرستان ممکن است بخشی از ظرفیت زیستی خود را برای همیشه از دست بدهد.
اما اگر اکنون تصمیمگیری علمی و مبتنی بر مشارکت محلی آغاز شود، مسیر دیگری نیز ممکن است: احیای تدریجی جنگلها با گونههای مقاوم، مدیریت واقعی چرای دام، اجرای وسیع آبخیزداری، کنترل فرسایش، افزایش تابآوری اقتصادی، ایجاد تنفسی طولانی به اکوسیستم های خشکی و ایجاد معیشتهای جدید. این مسیر میتواند لرستان را از آستانه شکست به سوی بازسازی اکولوژیک هدایت کند.
شکست اقلیمی لرستان یک تهدید احتمالی نیست؛ واقعیتی است که نشانههای آن در جنگلها، خاکها و زندگی مردم قابل مشاهده است. اما هنوز میتوان مسیر را تغییر داد. اگر مدیریت علمی، سیاستگذاری بلندمدت و مشارکت مردم محلی در اولویت قرار گیرد، لرستان میتواند در نیمقرن آینده نهتنها پایدار بماند، بلکه به یکی از نمونههای موفق احیای سرزمین در کشور تبدیل شود. آینده لرستان در گرو تصمیمهایی است که امروز گرفته میشود؛ تصمیمهایی که باید صدای طبیعت، نیاز مردم و محدودیتهای اکولوژیک را همزمان بشنوند.
در همین ارتباط :
محسن تیزهوش