کلوزآپِ زاگرس؛ رنج‌نامه‌ی یک اکوسیستم

یکی از رخدادهای خوب در استان‌های زاگرس‌نشین ظهور فیلمسازانی‌ است که برای زیستن تفکر دارند؛ هنرمندانی که نگاهی مترقی به پیرامون خود داشته و برای پیشرفت و بیداری جامعه با تمام وجود تلاش می‌کنند. آنها که شاید تعدادشان زیاد هم نباشد، از افراد نخبه و تاثیرگذار در جامعه‌ی ایرانی می‌باشند؛ «فرهاد ورهرام» یکی از چنین انسان‌هایی است که فخرِ استان لرستان و منطقه کوهستانی زاگرس هست.

مستندساز به نام و صاحب سبکی که متولد شهر بروجرد است و در چند دهه فعالیت خود تاریخ‌نگاری اجتماعی را به میان اقوام بُرد تا به وسیله مشاهده و واقع‌گرایی از میانِ آسیب‌های اجتماعی با نگاهی کاملا انسانی و اخلاقی آن چه که واقعا وجود دارد را در قاب خود ثبت کرده و با دیگران به اشتراک نهد. زاگرس را با تمام رنجها و زیبایی هایش دیدن و تصویر کردن کار هر کسی نیست؛ اینجا سرزمینِ زندگی در شرایط سخت است و مردم چگونگی زیستن را از طبیعت آموخته‌اند.

یکی از قدیمی‌ترین نقاطی که سینمای ملی ایران به جهت ساخت انواع مستند و روایت‌هایی گوناگون تصویری به سراغ آن رفت، کوهستان زاگرس و اقوامی بود که همواره نوع برخوردشان با طبیعت، نوع کشمکشی که با مرزها داشته‌اند و طرز نگاه‌شان به زندگی منحصربه‌فرد بوده؛ هنوز هم می‌توان در میان دره‌ها و قله‌های سر به فلک کشیده قصه‌هایی را یافت که در چیستی اکولوژیک سینما، گونه‌ای آندمیک محسوب می‌شوند. این همان جادوی زاگرس است که از دیرباز بسیاری از هنرمندان خلاق خارجی و ایرانی را به سمت خود فراخوانده تا بخشی از اشک‌ها و لبخندهایش را روایت کنند.

محیط کوهستانی یکی از بهترین لوکیشن‌های طبیعی برای ساخت سینمای روایت داستانی است و برای مستندسازی نیز همواره آغوش گرم خود را باز نگاه داشته است. اکنون کوهستان یک ژانر مهم در سینما شده و همین دلیلی است تا به فیلم تولیدشده در این محیط دقت بیشتری داشته باشیم. در این سال‌ها فیلم‌هایی ساخته شده که نمای درستی از تاریخ، فرهنگ و زندگی کردها و لرها به مخاطب ارائه داده و آثاری هم بوده‌اند که با نگاهی واپس‌گرا، آدرسی غلط را به تماشاگران داده‌اند.

در همین راستا و از همان هنگام که دوربین وارد ایران شد، محیط‌زیستِ کوهستانی که در غربِ ایران قرار گرفته مورد توجه عکاسان و فیلم‌بردارانی قرار گرفت که بیشتر خارجی بودند و با هدف ثبت لحظات خاص،‌ نوعی از مردم‌نگاری را آغاز کردند که چندان مطلوب حاکمان قاجار و پهلوی نبود زیرا گمان می‌کردند که بهتر است ایلات به نماد قدرت و زندگی تبدیل نشوند؛ مثال شفاف این نوع از نگاه در مستند «علفزار: نبرد یک ملت برای زندگی» کاملا مشهود است؛ این فیلم در سال ۱۳۰۴ توسط استودیوی «پارامونت پیکچرز» در هفتاد دقیقه تهیه و پخش جهانی شد. این مردم‌نگاری تاریخی، روایت تصویری کوچ طایفه «بابااحمدی» از ایل بختیاری به سرپرستی حیدرخان و پسرش لطفعلی به‌عنوان شخصیت اصلی است که پژوهش آن ناشی از نوعی تحقیقات میدانی به همراه مشاهده محسوب می‌شود.

در آثار سینمای داستانی نیز ردپای زاگرس و مردم آن به خوبی قابل مشاهده است؛ از «باد ما را خواهد برد» ساخته‌ی زنده‌یاد «عباس کیارستمی» که شعری عاشقانه در توصیف زندگی است تا فیلم «اشک سرما» ساخته‌ی «عزیزالله حمیدنژاد» که اثری ضدجنگ است و بسیار آثار دیگر که از نمایی نزدیک، اقلیم زاگرس را در یک اکوسیستمِ انسانی، دراماتیزه کرده‌اند.

زاگرس همواره سیمای رنج های گوناگون بوده و این کوهستان شاهد زخم هایی است که مردمانش نسل به نسل تحمل کرده اند؛ از فقر و کول‌بری و آوارگی در دوران‌های مختلف و مهاجرت به ناکجاآبادهایی که ذره‌ای آرامش باشد تا رنجهای حاصل از آداب‌ورسوم قدیمی در ساختاری مردسالارانه! نویسندگانی که به سراغ زاگرس و مردمان آن می‌روند، باید بدانند که این‌جا اصل بر کُنش‌نویسی معترضانه اما برمبنای انسانیت است.

این یادداشت در شماره ۷۴۷ هفته نامه سیمره به چاپ رسیده است.

About محسن تیزهوش

Check Also

مستند رودخانه؛ عاشقانه‌­ای نا­آرام برای آب

«رودخانه» نام مستندی بلند و محصول سال ۲۰۲۱ کشور استرالیا است و هنرپیشهٔ آمریکایی «ویلم‌­دفو» …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *