توسعه پایدار تنها زمانی محقق میشود که زنان در تصمیمگیریهای کلان، مدیریت منابع و برنامهریزی جامعه نقش فعال داشته باشند. زنان نقش مؤثری در حفاظت از محیط زیست، پویایی خانواده و رشد اقتصادی دارند و پژوهشها نشان میدهند کشورهایی با مشارکت بالاتر زنان در مدیریت، شاخص پایداری محیطی و کیفیت حکمرانی بالاتری دارند. با این حال، سدهای فرهنگی، اقتصادی و قانونی همچنان مانع حضور کامل زنان در جایگاههای تصمیمگیری هستند و نادیده گرفتن توانمندیهای آنان فرایند توسعه پایدار را کند میکند.
در این میان، سینما و به ویژه سینمای مستند نقش بسیار مهمی در بازنمایی توان زنان در مسیر توسعه پایدار ایفا میکنند. مستندها میتوانند نشان دهند که زنان چگونه در عمل توانایی تغییر زیستبوم، اقتصاد و جامعه را دارند و الگوهای موفق آنها را به جامعه منتقل کنند. یکی از نمونههای درخشان در ایران، مستند «مادر زمین» است که در کرمانشاه ساخته شده و روایت زنی را نشان میدهد که در برابر همه چالشهای غیرعادی میایستد تا چرخهی زیستی دیار خود را زنده نگاه دارد. این مستند نشان میدهد که هر زن با علم، خرد و پشتکار خود میتواند نقش مهمی در حفاظت از منابع طبیعی و پویایی جامعه ایفا کند.
نمونههای جهانی نیز گواه اهمیت حضور زنان در توسعه پایدار هستند. در مستند «رفعا، مادر خورشیدی»، زنان روستایی آموزش میبینند تا نیروی خورشید را به روشنایی و کار بدل کنند و سیستمهای خورشیدی را در خانهها و محل کار برپا کنند. مستند «آخرین زنان دریا» نیز نشان میدهد که زنان چگونه میتوانند در حفاظت از آبزیان و کاهش آسیبهای محیطی نقش فعال داشته باشند. این آثار به روشنی بیان میکنند که توان زنان در توسعه پایدار از پایینترین سطح جامعه آغاز میشود و اثر آن به کل جامعه سرایت میکند. سینمای روایت داستانی نیز در این مسیر مؤثر بوده است. فیلم «اورکا» نمونهای از ایستادگی زنان در برابر سدهای اجتماعی و فرهنگی است؛ ایستادگیای که استعارهای از نقش آنها در برنامهریزی جامعه و تصمیمگیری کلان است. چنین آثار داستانی و مستند، ضمن بازنمایی توان زنان، جامعه را با اهمیت مشارکت آنها در توسعه پایدار آشنا میکنند. بسیاری از آثار نمایشی فراتر از یک اثر موقت عمل کرده و سبب رشد و آگاهی جوامع جهانی شدهاند؛ مستند «سرزمین عسل» نمونه موفق این اتفاق است.

با این حال، در ایران حضور زنان در حوزههای مدیریتی و تصمیمگیری هنوز اغلب جنبهای نمایشی و کوتاهمدت دارد. بسیاری از جایگاههایی که به زنان سپرده میشود، با محدودیتهای قانونی، فشارهای فرهنگی و نگاههای سنتی همراه است و امکان اثرگذاری واقعی و پایدار را کاهش میدهد. در چنین شرایطی، مشارکت زنان گاه تنها جنبه سمبولیک دارد و نه واقعی و ساختاری، طوری که تصمیمها و سیاستها بدون بهرهگیری از ظرفیت کامل آنان شکل میگیرد. این وضعیت باعث میشود بخش بزرگی از توانمندیها، خلاقیتها و ظرفیتهای زنان در مدیریت منابع و برنامهریزی اجتماعی بهکار گرفته نشود و پتانسیل واقعی آنها در توسعه پایدار به هدر رود.
تا زمانی که زنان حضور مؤثر و واقعی در تصمیمگیریهای کلان نداشته باشند، دستیابی به توسعه پایدار ممکن نیست؛ توسعهای که به بهرهگیری از تمام ظرفیتهای انسانی جامعه وابسته است. تجربه جهانی نشان میدهد هرجا زنان در مدیریت و برنامهریزی نقش داشتهاند، شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی به شکل قابلتوجهی بهبود یافته است.
توانمندسازی زنان تنها یک مطالبه انسانی نیست، بلکه شرط ضروری آیندهای پایدار برای کشورهاست. آینده متعلق به زمانی است که صدای زنان در متن تصمیمها شنیده شود. در این میان، ساخت مستندهایی با محوریت زنان توسعهمحور نقش مهمی دارد؛ این مستندها با روایت زندگی، چالشها و موفقیتهای زنان، کلیشههای سنتی را به چالش میکشند، آگاهی عمومی را بالا میبرند و زمینه را برای حضور پررنگتر و اثرگذارتر زنان در جامعه فراهم میکنند.
محسن تیزهوش