زاگرس، ریه سبز ایران، این روزها در تب خشکسالی میسوزد. این رشتهکوه که هزاران سال سرچشمه رودها، رویشگاه جنگلهای بلوط و زیستگاه جوامع محلی بوده، امروز زیر فشار کمآبی، فرسایش خاک و بهرهبرداری ناپایدار از منابع طبیعی بهشدت آسیب دیده است. لرستان، قلب زاگرس مرکزی، طی شش سال اخیر با خشکسالیهای پیدرپی دستوپنجه نرم میکند؛ بارشها بیش از ۸۰ درصد کاهش یافته و میانگین سالانه کمتر از ۳۰۰ میلیمتر شده است. تا آبانماه امسال تنها دو میلیمتر بارندگی ثبت شده و توان طبیعی خاک برای نگهداشتن آب به حداقل رسیده است. همزمان، میانگین دمای استان در پنج دهه گذشته ۲ تا ۳ درجه افزایش یافته و شمار روزهای با دمای بالای ۴۰ درجه تقریباً دو برابر شده است. این روند نشانه آشکار دگرگونی آبوهوا و زنگ خطری جدی برای آینده آب، کشاورزی و زیستبوم زاگرس است.
بیست سال پیش، کارشناسان محیط زیست هشدار دادند که ادامه کشاورزی سنتی و بهرهبرداری بیرویه از آب و خاک، سرزمین زاگرس را با بحران روبهرو میکند؛ اما این هشدارها نادیده گرفته شد و اصلاح روش مصرف آب و کشاورزی پایدار در اولویت قرار نگرفت. اکنون پیامدهای آن آشکار است: افت سطح آبهای زیرزمینی، خشک شدن چشمهها، فرسایش خاک و تشدید خشکسالی. تجربه دو دهه اخیر نشان میدهد بیتوجهی به دادههای علمی و ادامه تصمیمگیریهای غیرپایدار، امنیت آب و محیط زیست منطقه را به خطر انداخته و بازگشت به تعادل، نیازمند بازنگری جدی در برنامهها و مدیریت منابع است. استفاده از روشهای کشاورزی و مدیریت منابع آب به شیوههای اکولوژیک میتواند روند تخریب محیط زیست را کاهش دهد و به بازگرداندن تعادل طبیعی کمک کند.

بر اساس آمار سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، حدود ۴۰ درصد خاکهای قابل کشت لرستان در وضعیت فرسایش شدید قرار دارند و سالانه بین ۳۵ تا ۴۰ تن خاک در هر هکتار از دست میرود. سطح آب زیرزمینی برخی دشتها طی یک دهه گذشته بیش از ۱۰ متر افت داشته و حدود ۶۵ درصد چاههای فعال غیرمجاز هستند که سالانه بیش از ۵۰ میلیون مترمکعب آب بدون اجازه برداشت میشود. ادامه روش کشاورزی سنتی و پرمصرف، بزرگترین اشتباه مدیریتی است؛ سطح زیرکشت محصولات پرآب بیش از دو برابر محصولات دیم و مقاوم به خشکی است. هر هکتار برنج بیش از ۲۰٬۰۰۰ مترمکعب آب، ذرت علوفهای حدود ۱۲٬۰۰۰ مترمکعب، سیبزمینی بیش از ۷٬۵۰۰ مترمکعب و یونجه بیش از ۱۰٬۰۰۰ مترمکعب آب مصرف میکنند، در حالی که مجموع بارش سالانه استان کمتر از ۳۰۰ میلیمتر و ظرفیت سفرههای زیرزمینی محدود است. برنامهریزی و مدیریت منابع لرستان طی دهههای گذشته عمدتاً کوتاهمدت و بدون توجه به توان اقلیمی بوده است.
گسترش سطح زیرکشت محصولات پرآب، تسهیلات ناکارآمد آبیاری و تمرکز بر طرحهای نمایشی سدسازی، بدون بررسی محیط زیست و اثرات اجتماعی، فشار بر سفرههای آب زیرزمینی و خاک را افزایش داده است. برنامههای توسعه روستایی نیز بیشتر به حمایت از روشهای سنتی و پرمصرف متمرکز بوده و نه به توانمندسازی کشاورزان برای تغییر روش کشت. این رویکردها نتیجهای جز کاهش پایداری منابع طبیعی، فرسایش زمین و آسیبپذیری زندگی مردم نداشته و امروز لرستان را در خط مقدم بحران آب و خاک قرار داده است.
تجربههای موفق در ایران و جهان نشان میدهد که تغییر روش کشاورزی هم ممکن و هم اقتصادی است. در خراسان جنوبی، کشاورزان با جایگزینی محصولات پرآب با زعفران، عناب و گیاهان دارویی و استفاده از روشهای آبیاری قطرهای و گلخانههای کمآب، مصرف آب تا ۴۵–۵۰ درصد کاهش یافته و درآمد پایدار ایجاد شده است. در کرمان نیز کاهش سطح زیرکشت محصولات پرآب و جایگزینی با گیاهان دارویی فشار بر سفرههای آب زیرزمینی را کاهش داده و تولید اقتصادی پایدار را تضمین کرده است. نمونههای بینالمللی نشان میدهند که کشت دیم و گیاهان مقاوم به خشکی همراه با فناوری آبیاری پیشرفته، نتایج مثبت محیط زیستی و اقتصادی و پایداری ایجاد میکند.

بر اساس بررسیهای خاک و آب لرستان، گزینههای کشاورزی پایدار شامل گندم و جو دیم، حبوبات مانند نخود و عدس، گیاهان دارویی و زعفران و بادام کوهی است. گندم و جو دیم با مصرف آب کمتر از ۶۵۰۰ مترمکعب در هکتار، مقاوم به خشکی و سازگار با بارش سالانه، گزینهای مناسب برای تولید پایدار غلات به شمار میآیند و سطح زیرکشت آنها میتواند تا ۱۵۰ هزار هکتار افزایش یابد. حبوبات با مصرف آب کمتر از ۵۵۰۰ مترمکعب در هکتار، ارزش غذایی و اقتصادی بالایی دارند و علاوه بر کاهش وابستگی به واردات، موجب بهبود کیفیت خاک و تثبیت نیتروژن میشوند. گیاهان دارویی و زعفران با سازگاری کامل با هوای خشک، علاوه بر درآمدزایی، قابلیت توسعه صادرات پایدار را دارند. بادام کوهی و بلوط نیز در احیا و تثبیت خاک، حفظ رطوبت و جلوگیری از فرسایش نقش مؤثری ایفا میکنند.
در ارتفاعات و زمینهای شیبدار زاگرس، روند مخرب تبدیل مرتع به زمین دیم باید متوقف شود. هر هکتار مرتع احیاشده میتواند سه تا چهار برابر بیشتر از یک مزرعه دیم در نگهداشتن آب و حفظ خاک مؤثر باشد. جنگلهای بلوط که به دلیل چرای بیرویه و آتشسوزی رو به نابودیاند، باید محور بازسازی سرزمینهای غرب کشور قرار گیرند.
مدیریت زمینهای ملی در زاگرس، بهویژه در لرستان، نیازمند رویکردی قاطع، علمی و مشارکتی است. با توجه به افت شدید آبهای زیرزمینی، هرگونه گسترش جدید کشت آبی باید متوقف شود و تصمیمگیریها بر پایه بررسی سرزمین و اثرات محیط زیستی انجام گیرد. در کنار جرمانگاری تخریب جنگل، تصرف مراتع و حفر چاههای غیرمجاز، ضروری است تعاونیهای محلی برای احیای جنگلها و مراتع تقویت شوند؛ تجربهها نشان میدهد که همکاری جوامع محلی، در صورت همراهی با آموزش و حمایت مالی، کارآمدترین ابزار برای حفاظت از منابع طبیعی و بازسازی زیستبوم زاگرس است.
در نهایت، عبور از بحران فعلی تنها با پذیرش نوعی «صرفهجویی هوشمندانه» ممکن است؛ نه به معنای محرومیت، بلکه بازگشت به زیست هوشمندانه و هماهنگ با طبیعت. برای لرستان، این یعنی استفاده از فناوریهای نوین در کشاورزی، ایجاد گلخانههای بازچرخانی آب، بهرهگیری از پساب تصفیهشده برای کشت صنعتی و جایگزینی دامداری سنتی با فعالیتهای کمآب مانند زنبورداری، پرورش گیاهان دارویی و گردشگری بوممحور. کاهش حداقل ۳۰ درصدی سطح زیرکشت محصولات پرآب و تدوین روش کشاورزی سازگار با اقلیم، میتواند فشار بر منابع آب و خاک را کاهش داده و لرستان را به مسیر پایداری بازگرداند.
این جستار در خبرگزاری مهر و هفته نامه سیمره کار شده است.
محسن تیزهوش