سال ۲۰۲۵ جشنواره کن، همانند آیینهای بزرگ، چهره متنوع و چندلایه سینمای جهان را به نمایش گذاشت. امسال، آثار منتخب نه صرفاً سرگرمکننده بودند و نه تنها تمرکز بر جلوههای بصری داشتند؛ بلکه با زبان تصویر و روایت، به پرسشهای اخلاقی، عاطفی، فلسفی و اجتماعی پرداختند. از لحظات ظریف انسانی تا تجربههای بصری شاعرانه، از روایتهای واقعگرایانه اجتماعی تا تحلیل سایههای قدرت و سیاست، چهار فیلمی که در این یادداشت بررسی میشوند، نمونهای ممتاز از سینمایی هستند که ذهن و دل تماشاگر را همزمان درگیر میکنند.

ارزش احساسی (Sentimental Value)
ارزش احساسی، جهان لطیف و ظریفی میسازد که در آن عاطفه نه فریاد میزند، نه پنهان میشود؛ بلکه مانند نوری کمجان اما مداوم در قابها جریان دارد. ترایر در این فیلم با دقتی شاعرانه به رابطه پدری فیلمساز و دو دخترش میپردازد و از خلال مکالمههای معمولی، سکوتهای ناگهانی و لحظههای کماهمیتی که بهظاهر سادهاند، حقیقتی عمیق درباره گذر زمان و آسیبهای کوچک زندگی بیرون میکشد. میزانسنهای آرام، نورپردازی نرم و طراحی صدایی که سکوت را نقشی مستقل میبخشد، ارزش احساسی» را تبدیل به سفری درونی میکند. شاید گاهی فیلم به مرز ملودرام نزدیک شود اما صداقت و وقار احساسیاش آن را از دام احساساتگرایی نجات میدهد.

مادران جوان (Young Mothers)
داردنها در “مادران جوان” یکبار دیگر نشان میدهند چگونه میتوان با کمترین دخالت، حقیقتی جلوی دوربین گذاشت که بیش از هر درامی تأثیر میگذارد. این فیلم بدون قضاوت یا سانتیمانتالیسم، زندگی پنج دختر نوجوان را به تصویر میکشد که میان اضطراب، مسئولیت ناخواسته و اشتیاق برای آیندهای بهتر در نوساناند. دوربین دستی و نورپردازی طبیعی فیلم، تماشاگر را به قلب واقعیت پرتاب میکند؛ به جایی که هر نگاه و هر مکثی حامل معنایی انسانی است. قدرت اصلی فیلم در صداقتِ بدون پیشداوری آن است. شخصیتها قربانی نیستند؛ انساناند، با خطاهایشان، شهامتهایشان و رؤیاهای ریز و شکنندهشان. مادران جوان» از آن فیلمهایی است که بهظاهر سادهاند اما ضربهشان از آرامی و نزدیکی میآید.
صراط (Sirât)
فیلمی است که بهجای روایت، فضا میسازد و بهجای کنش، اندیشه. الیور لاکس با تکیه بر نماهای بلند، سکوتهای طولانی و طبیعتی که همچون یک موجود زنده رفتار میکند، اثری خلق کرده که به مراقبه شبیهتر است تا درام کلاسیک. در این فیلم، هر قاب همچون بندی از یک شعر تصویری، حامل معنایی پنهان است؛ معنایی که تماشاگر باید آن را از دل خلأها و مکثها بیرون بکشد. موضوع اصلی نه اتفاقات بیرونی، بلکه مسیرهای اخلاقی، تردیدها و لغزشهای درونی است. شاید برای برخی مخاطبان، این کندی و وقار سنگین دشوار باشد، اما برای کسانی که با سینمای تأملی رابطه دارند، صراط» تجربهای خالص از سینمای اندیشهمحور است—فیلمی که پس از پایانش، سکوتی طولانی اما زنده در ذهن باقی میگذارد.

عامل مخفی (The Secret Agent)
مندونسا فیلیو در عامل مخفی تریلری سیاسی ساخته که گذشتهٔ تاریک برزیل را نه با بازسازی صرف، بلکه با احیا کردن حسِ اضطراب و بیاعتمادی آن دوران زنده میکند. نورهای تیره–روشن، معماری سنگین و صداهایی که از پسزمینه بهسوی تماشاگر خیز برمیدارند، جهانی میسازند که در آن هر حرکت دیده میشود و هیچکس از نگاه قدرت رها نیست. بازی درخشان واگنر مورا—ترکیبی از استیصال و مقاومت خاموش—فیلم را به سطحی انسانی میکشاند. ریتم کند فیلم جزئی از هوای سنگین آن است؛ هوایی که در آن زمان کش میآید و ترس در گوشهگوشه شهر پنهان است. عامل مخفی» میان سرگرمی ژانری و نقد اجتماعی تعادلی کمنظیر برقرار میکند.
چهار جهان، یک حقیقت مشترک
این چهار فیلم، با تمام تفاوتهای سبکی و فکریشان، بر یک حقیقت واحد تکیه دارند: سینما هنوز میتواند مکانی برای تأمل، برای بازاندیشی در انسان و برای ثبت لحظههایی باشد که در زندگی روزمره گم میشوند. ترایر با عاطفه، بیگان با خیال، داردنها با واقعیتِ بیپرده، لاکس با سکوت و مندونسا با سیاست، هرکدام شکلی از پرسشگری را پیش روی ما میگذارند—پرسشی درباره نسبت انسان با گذشته، با دنیا، با دیگران و مهمتر از همه، با خویشتن. کن ۲۰۲۵ در این پنج فیلم، نه جشنِ عظمت سینمای صنعتی، بلکه جشنِ بازگشت به ریشههای انسانی سینماست: سینمایی که میبیند، گوش میدهد، مکث میکند و معنا را از دل ظرافتها میسازد.
محسن تیزهوش