از کهن ترین روزگاران بر این باور بوده اند که طبیعت بهترین آموزگار و بهترین الگو برای انسان بوده و بر همین اساس انسان از غارها شروع به برساختن معنایی متفاوت از جهان پیرامون خود کرده است. طبیعت، انسان را به هنرمند شدن سوق داد و با گذشت قرنها زیرلای های محکم برای زیست اجتماعی بشر شکل گرفت که آن را فرهنگ می نامیم. زندگی برای انسان معاصر همواره دشوار بوده اما طبیعت و فرهنگ در آسان شدن تلخی ها و یافتن مسیرهای نو موثر عمل کرده. ارتباط با طبیعت یکی از پرداخته شدهترین مفاهیم انسانی در بستر هنر است که برای اشکال پیچیده آن نمیتوان به راحتی نمونههایی درخوری یافت.
فیلم سینمایی «پرواز به خانه» هر چند فیلم در ۲۸ سال پیش ساخته شده اما الگویی مناسب برای پذیرش یک ژانر در جهت سرگرمی و آموزش نوجوانان و حتی والدین آنهاست؛ کرول بالارد به عنوان کارگردان در چندین اثر نشان داده از پس نمای انسانِ سرگشته در طبیعت بر می آید و به تصویر کشیدن محیطزیست کانادا را نیز با هنرمندی انجام میدهد.
این فیلم، داستان دختر نوجوانی به نام امی است که در همان سکانس نخستین مادر خودش را از دست میدهد و به ناچار با پدرش برای زندگی به کانادا میرود. در ادامه متوجه میشویم که پدر و مادر امی از هم جدا شده اند و این جدایی برای او قابل پذیرش نیست. او وارد یک محیط غریبه شده و پذیرش این همه تغییر برای یک نوجوان بسیار دشوار است.
امی شخصیت مرکزی فیلم به واسطه واقعهای تلخ و آنطور که از رفتارش برمیآید حتی تلختر از آن واقعه، به خاطر از دست رفتن کانون خانواده، سالها مهر مادری همراهش بوده و اینک در یک محیط نچندان مهربان گیر افتاده. او شخصیتی مناسب برای همذاتپنداری مخاطب میشود تا فیلمساز بتواند از طریق او یک رفتار درست با طبیعت را به تصویر بکشد. امی به یک تغییر بزرگ نیازمند است و از همان ابتدا با حرکات عجیب پدرش آشنا میشود که در پی پرواز با یک هواپیمای فوق سبک است. همزمان شرکتهای محلی برای تخریب طبیعت شروع به کار میکنند و همین زمینه را برای آشنایی قهرمان سیزده ساله ما با غازهای وحشی کانادایی فراهم میکند.
بولدوزرها همیشه به معنای توسعه دهندگان حامی جریان سرمایه داری هستند که میخواهند بهشت را سنگ فرش کنند! امی تعدادی تخم غاز را از قتل عام نجات میدهد، آنها را در کشوی کمد او جوجه می شوند و به زودی جوجه غازهای کوچک او را در خانه تعقیب میکنند. غازها فکر میکنند که امی مادر آنهاست پس همه چیز را از او میآموزند؛ چگونه پرواز کنند و چگونه مهاجرت کنند؛ بنابراین این بر عهده امی است که به آنها آموزش دهد. به زودی امی به وسیله هواپیمای کوچک پدر، اوج میگیرد و پرندگان را به هوا میفرستد اما غازها باید به سمت جنوب پرواز کنند؛ از از انتاریو به کارولینای شمالی! اینجا منطق فیلم کاملا به سمت یک اثر فانتزی میچرخد؛ فیلمساز روی تخیل تماشاگر حساب کرده تا به نداشتن نقشه و خطر پرواز با مسافت زیاد فکر نکند. وقتی امی با غازهایش از اکوسیستمهای آبی و خاکی عبور کرده و توجه پایگاههای نظامی و رسانه ها را جلب میکند، یک تفکر در مخطب در حال رشد است؛ یک دختر یتیم به مادری مهربان تبدیل شده.
او نمادی از شفقت با طبیعت میشود. «پرواز به خانه» به واسطه خام دستیهایش خصوصا در مرحله فیلمبرداری پایانی یک فیلم بینقص نیست. اما عموما از فیلمهای خوب انتظار بینقص بودن نداریم. اینکه فیلم موفق میشود با رویکردی ساده و انسانی، جامعه و طبیعت را به یکدیگر نزدیک کرده و یک فرهنگ زیست محیطی را بسازد که تا سال ها بعد افکار ما را به خود مشغول نگه دارد، دستاورد کمی نیست.