چشم‌اندازی برای سیمای سرزمین

پایداری در منابع طبیعی یک سرزمین یکی از ارکان اصلی در مسیر توسعهٔ پایدار است. اینک در هر جامعه­ٔ مترقی‌ می‌­توان چشم­‌اندازی برای حفاظت در منابع را دید که از برنامه­‌ریزی و آینده‌­نگری سرچشمه گرفته و حاصل بهایی ا­ست که به متخصصان داده شده. سطح دغدغه‌ها و چالش‌­های پیرامونی در این حوزه نیازمند تشکیلات ساختارمند و آینده‌نگری ا­ست که همهٔ اقشار جامعه را ببیند و هیچ جزئی را فدای کلیات نکند. به‌ویژه آن کلیاتی که از یک نگاه ثابت و واپسگرا آمده و میلی برای ثبات توسعه و حفاظت از داشته­‌های اکولوژیک ندارد. این‌چنین نگاهی سبب از بین رفتن پایداری در طبیعت می‌شود و چنان سیاستی را حاکم می­‌کند که هر دیالکتیکی در آن سرکوب شود و یکی از بخش‌­های مهم جامعه، یعنی محیط­ زیست، فدای انواع مصلحت شود و دیگر نمی‌­توان انتظاری برای پیشرفت در ساختار مردم­‌نهاد آن جامعه را متصور بود.

پارامترهای مختلفی در تغییر نظام فکری یک جامعه نقش دارند که یکی از آنها سینمای مستقل است. سینمایی که این روزها در انحصار آثاری­ست که صرفاً برای گیشه ساخته شده‌­اند و خبری از سینمای مشاهده­‌گر و دغدغه‌­مند نیست. آثاری تأثیرگذار در روند اجتماعی که برآمده از افکاری مستقل باشند، این روزها در اقلیتی خاموش به‌سر می‌برد و جامعه نیز تنها نظاره‌­گر فروپاشی خود است.

اینجاست که نقش مردم بسیار پررنگ­تر از همیشه می­شود؛ مردمی که این روزها درگیر هزاران مشکلات اقتصادی و اجتماعی هستند و در مقابل خود راه گریزی ندیده و بیشتر از گذشته تنها به مصرف‌­گرایی روی آورده‌­اند. مردم خود بزرگترین سرمایهٔ اجتماعی این سرزمین هستند که شوربختانه به حال خود رها شده‌اند و تقریباً هیچ برنامه‌­ای برای رشد افکار اجتماعی در درون آنها نیست.

در همین راستا حرکت به‌سمت سینمای اجتماعی می‌­تواند شوق رسیدن به توسعه را از طریق افکار جمعی افزایش دهد و در این مسیر نخبگان هم می­‌توانند شرایط را هر روز رصد کنند و مبتنی‌بر نیازهای همان مردم شرایط را به‌سمت زیستن در یک محیط سالم هموار کنند. دانش جامعه­‌شناسی با هدف رسیدن به توسعهٔ پایدار دارای جایگاهی شاخص است. این دانش می‌تواند تمامی تضادهای درون یک جامعه را بررسی کند و برای بهبود شرایط، راه‌حل‌­های مناسب را مطرح کند.

بی‌­شک این دانش از علوم انسانی آمده است و تنها فرایندها و تعاملات اجتماعی را بررسی می‌­کند. اما در حال حاضر چنین دانشی به حاشیه رانده شده است و خبری از میل به‌سمت ثبات در منابع طبیعی نیست. اینگونه است که اولین ایستگاهی که مورد هجوم و تخریب قرار گرفته و گام در مسیر نابودی می‌گذارد، پایداری طبیعت است. همان‌طور که در بالا مطرح شد، سینما، آن هم در ژانر مستند و یا براساس حرکت‌­های اجتماعی می‌­تواند بسیار مؤثر باشد، اما بررسی فیلم­‌های بی‌­رمقی که این روزها سینمای ایران را تسخیر کرده‌­اند، نشان از تحقیر تفکری ا­ست که سال­‌ها امثال مهرجویی و بیضایی و حاتمی برای رونق آن تلاش‌­های بی‌­شمار کردند.

سینمای ملی یک کشور جای تیزرهای تبلیغاتی در راستای گسترش یک توهم اقلیت‌­محور نبوده و نیست. از «گاو» تا «لامینور»، آثار مهرجویی را دوباره ببینیم؛ ردپای اجتماعی مردمی را خواهیم دید که تغییر در زیر لایهٔ جامعه را طلب می­‌کردند. در غیاب اندیشمند و فیلسوف و نویسندگانی که برای ترقی جامعه تلاش می‌­کردند و اینک هر کدام به طریقی خاموش شده‌­اند، چه کسی باید از رنج‌­های مردم تصویر بسازد؟ آیا امروز چنین آثار پرسشگری روی پردهٔ نقره‌­ای سینما دیده می­‌شوند؟

از سوی دیگر آثار مستند نیز که می‌­توانند تأثیر بسیار زیادی بر جامعه‌­شناسی توسعه بگذارند، اما آنچنان که شایسته است به نمایش عمومی گذاشته نمی­‌شوند. جامعه نیازمند بررسی روزانه است و پایداری در منابع طبیعی، پایشی لحظه­‌ای را طلب می‌­کند. اگر جامعه‌شناس و فیلمساز در کنار یکدیگر قرار گیرند و از سوی دیگر یک اکولوژیست نیز ضلع سوم آنها باشد، می‌­توان به پیشرفت جامعه به‌‌سمت توسعهٔ­ طبیعت‌­محور امیدوار بود، در غیر این‌صورت، شرایطِ تخریبِ منابع ادامه می‌یابد تا روزی که از سرزمین تنها یک نام باقی بماند.

About محسن تیزهوش

Check Also

خاکستر و برف؛ سمفونی انسان و طبیعت

مستند «خاکستر و برف»، یک مجموعۀ آثار از «گرگوری کُلبرت»، عکاس و کارگردان اهل کانادا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *