تولید جهانی با کمک ابزارهایی همچون رسانه و با تبلیغات گسترده نمیخواهد هیچ انسانی به دغدغههایی همچون حقوق بشر و حفاظت از محیطزیست لحظهای فکر کند.
سرعت آلودگی آب و خاک افزایش یافته، حقوق کارگران لگدمان میشود، جهش ژنی در محصولات کشاورزی سبب افزایش بیماریهایی همچون سرطان میشوند و با گسترش رنج و فقر دیگر نمیتوان به مسئولیت اجتماعی پرداخت.
صنعت مُد در یک انحصارطلبی محض افسار همهچیز را به کنترل خودش درآورده است. این، یک پروپاگاندای بسیار بزرگ است که اجازهٔ پلک زدن به انسان معاصر نمیدهد. پوشاک، محصول یکبارمصرف نیست.
مستند «هزینهٔ واقعی» برای مصرفگراها ساخته شده است و از آنها میخواهد که در زیست خود تغییر ایجاد کنند. این مستند محتوایی تکاندهنده را با تصاویر حقیقی تولید کرده و سالهاست که در دسترس بینندگان است.
مستند بهخوبی توانسته در مرز عقل و احساس حرکت کند و ذهنهای تشنهٔ آگاهی باقیمانده را برای بیدار شدن تکان دهد. هر چند از ساخت مستند نزدیک به یکدهه میگذرد، اما هنوز تولید جهانی بر مدار بردهداری و بیتوجهی به تخریب و آلودگی طبیعت میچرخد.
این اثر توانسته با کمک تصاویر و تدوینی که براساس تحقیق است، یک ریتم حرفهای بسازد و دارای محتوای مشخصی است؛ تنها پولِ بیشتر اولویت دارد. در بنگلادش باید ارزان کار کنی تا عدهای در غرب لباسهایی بخرند که شاید یکبار در سال هم از آنها استفاده نمیکنند. صنعت مد همین را میخواهد؛ ارزان بخر اما بیشمار، به بعد از آن اصلاً فکر نکن و فقط بهروز باش! این همان مسخشدگی معاصر است که گریبان بشر را محکم گرفته و تا آن را به گور نکشاند، از تولید برای مصرفگراها دست نمیکشد.
تولید جهانی با یک نظام خودخواهانه اقتصادی پیروز میدانی است که انسان و طبیعت در آن هر روز شکست میخورند. این مستند دغدغه دارد. باید آن نظامِ پولپرست تغییر کند. باید نگاه اقلیتی سفیدپوست متحول شود. با بیان این جملات به هیچعنوان قصد دمیدن در آتش نژادپرستی و نوشتاری فاشیستی را نداریم، اما بر بنیاد آنچه که در فرم مستند آمده، هزینهٔ واقعی بیش از آن چیزیست که بشر بتواند از پس مالیات آن برآمده و گام در مسیری بگذارد که آن را عدالت اجتماعی صدا میزنیم.
این مستند صرفاً برای جامعهٔ اروپایی و آمریکایی تولید نشده است. سازنده توانسته اثری بسازد که میتواند با هر جامعه و اقتصادی ارتباط برقرار کند. امروز، جامعهٔ ایرانی نیز بهشدت مصرفگراست و هر چه مشکلات اقتصادی در آن عمیقتر میشود، بر مصرفگرایی آن افزوده میشود و در این سالهای اخیر کمترین نشانهای از خرید آگاهانه در اجتماع دیده میشود.
«هزینهٔ واقعی» مستندی است که میتوان با دیدن آن خود را به چالش بکشیم تا همچون گذشته خرید نکنیم و به چگونگی آن فکر کنیم. در طول یکسال چندبار تیشرتهای ارزانقیمت میخریم؟ چقدر به خوشتیپ بودن و براساس روز زندگی کردن اهمیت میدهیم؟ آن کارگر فقیر بنگلادشی را که در زیر فشارِ کار جان میکَند، میبینیم؟
در غرب اجازهٔ انتقاد از نظام اقتصادی وجود ندارد؛ پس راه را برای تغییر بستهاند، اما ما میتوانیم با خرید مسئولانه و برآمده از آگاهی تولید جهانی را مقداری بهسمت رعایت حقوق بشر و طبیعت بچرخانیم.
بر اثر استفادهٔ گسترده از محصولات تراریخته در زمینهای کشاورزی، سالانه هزاران کودک با عقبماندگی ذهنی و جسمی متولد میشوند. صدها انسان بر اثر سرطان جوانمرگ میشوند.
هزاران کارگر در فقر مطلق زندگی میکنند تا ما لباسهایی را بخریم که با سرعت زیاد به زباله تبدیل میشوند. زبالههایی که تا ۲۰۰ سال در طبیعت باقی میمانند و قابلیتی برای بازگشت به چرخهٔ بازیافت ندارند. در بین تمامی انسانها یک منفعت مشترک وجود دارد؛ زمین برای همهٔ ماست، نه یک جامعهٔ کوچک که با پول زنده است.
در مستند «هزینهٔ واقعی» میتوانیم برای تغییر سبک زندگی خیز برداریم و دیگر یک مصرفگرای بیاعتنا به محیط اطراف نباشیم. اگر بخواهیم هنوز فرصت برای تغییر هست.