کلوزآپ زاگرس؛ داستان یک جغد کوچک!

همه‌چیز خیلی سریع شروع می‌­شود. صدا، تصویر، تدوین و بازیگری که با چشمان رنگی و دقت بالای خود ما را در حس­‌های مختلف غرق می‌­کند. داستانِ جغدی کوچک که همراه با تمام همسایگانش نما­به‌نما، کوهستان و شهر و انسان‌ها را همچون یک استارِ کاربلدِ سینما به نمایی بصری و یکپارچه تبدیل می‌­کند. اینجا نمایی نزدیک از کوهستان «زاگرس» است.

جایی که محیط ­زیستِ موجودات فراوانی است و از غنای ژنتیکی مطلوبی برخوردار است. زیستگاهی که در دهه‌­های اخیر به تنش‌­های انسانی آلوده شده و امروز به جایی رسیده که طبیعت، قدرت بالای خود را در کنترل شرایط تا میزان بسیار زیادی از دست داده است. در مستند «آواز جغد کوچک» به کارگردانی «مهدی نورمحمدی» با فرمی از تصویر روبرو می‌­شویم که در نوع خود منحصر به‌فرد است.

بی‌­شک دوربین را در بین پرندگان بردن سختی‌‌های بسیار دارد و انتخاب یک جغد برای شخصیت اصلی که نادانسته قرار است محور اصلی روایت باشد، بسیار هوشمندانه است. تدوین و تصویر کاملاً در خدمت روایت هستند و صدا، نقش برجسته‌­ای در این اثر قصه‌­گو بر عهده دارد. صدا در روایت‌­های تصویری همواره جایگاه ویژه‌­ای داشته و در کارهای مستند می‌­تواند به یک عنصر تعیین‌کننده در تکمیل احساسات ختم شود. در این مستند، کارگردان به خوبی توانسته فرم و محتوا را به یکدیگر نزدیک کند.

اینجاست که باید به این نکته اشاره کرد که این اثر توانسته نسبت به کارهای پیش از خود آشنایی‌­زدایی کند. این درجه‌ای از هنر است که می­‌تواند در پیشبرد روایت بسیار موثر واقع شود. هنگامی که یک مستند از چارچوب­‌های مشخص خارج شده و با شجاعت به سمت بیان یک داستان، آنهم با سپردن نقش راوی به یک جغد کوچک می‌­رود، شایستهٔ نقدهای مثبت و جوایز مختلفی خواهد شد که دیگران با داشتن تجهیزات زیاد و پژوهش‌­های عمیق­‌تر نتوانسته‌­اند بدین جایگاه نزدیک شوند.

سازنده در ساختن لحظه، امیدوارکننده ظاهر شده و با کمک صداهای محیطی و موسیقی متن توانسته اتفاقات طبیعی و انسان‌ساخت را دراماتیک کند. در این راه نمی‌­توان از لنزِ «تِله» و چشمانِ لبریز از حسِ پرنده گذشت. با این تدبیر سینمایی با مستندی روبرو می‌­شویم که ما را از یک طبیعت آرام و فضای عاشقانهٔ یک جفت جغد به لحظاتی پُر از التهاب و تعلیق پرتاپ می­‌کند.

آن‌هنگام که دشمان طبیعی پرنده به میدان می‌آیند و پرنده نگران زندگی خود می شود تا آن هنگام که انسان به طُرق مختلف و با نام‌­های کشاورزی و گردشگری و صنعت، حیات این موجود را به خطر می‌­اندازد. به‌ویژه آن لحظاتی که پرنده برای جفت و یا فرزندان خود چنان دلواپس می‌­شود که هر آدمی را به یاد انسانیت از دست رفتهٔ جامعه می‌­اندازد!

هرچند زیستِ این پرنده کمترین خطر را از جهت انقراض حس می­‌کند، اما کارگردان به خوبی توانسته با انتخاب یک جغد کوچک، محیطِ پیرامونی و تخریب‌­های مختلف انسان‌ها را به نمایش بکشاند.

یکی از راهبردهای موفق سازنده، گرفتن راش‌­های بسیار بوده که دست تدوینگر را برای ساخت یک روایت خطی و درهم‌آمیختن حس‌­های گوناگون کاملاً باز گذاشته است. هرچند همین نکته در برخی از سکانس‌­ها سبب فاش‌شدن این مورد می‌شود که لوکیشین فیلمبرداری، واحد نبود و از محل زندگی جغد فاصله گرفته شده تا کارگردان بتواند فیلمنامه خود را تکمیل کند. به همین صورت می‌توان سکانس‌هایی را در اواسط یا اواخر مستند پیدا کرد که مقداری از خط اصلی داستان خارج شده‌اند.

بااین‌همه، آواز جغد کوچک یک اثر تأثیرگذار در ژانرِ مستند است که به‌خوبی توانسته از پس نشان دادنِ چالش‌­های محیط‌­زیستی برآید و در این راه، تیم سازنده ماه­‌ها زحمت فیلم­برداری و سختی مسیرهای گوناگون را به جان خریده‌­اند تا امروز بتوان اثر آنها را در تاریخ‌نگاری اجتماعی این سرزمین برای نسل‌­های بعدی ثبت و ضبط کرد.

About محسن تیزهوش

Check Also

بررسی تطبیقی فیلم پستچی ساخته داریوش مهرجویی با نمایشنامه وُیتسک نوشته گئورگ بوشنر

چکیده | نویسنده: محسن تیزهوش ادبیات تطبیقی به بررسی و مقایسه آثار ادبی از فرهنگ‌ها …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *