کلوزآپ زاگرس؛ داستان یک سنجاب!

تصور اینکه در شروع قرن جدید شمسی همچنان حفاظت از محیط زیست در اولویت قرار نگرفته، سخت است. شوربختانه نبود نگاه علمی و دقیق به چالش‌­های پیرامون کوهستانی همچون زاگرس که غنی از منابع جنگلی و مرتعی است سبب افزایش تنش در این اکوسیستم شده است. از سوی دیگر و در تنگنا قرار گرفتن گونه‌­های مهمی که در این زیستگاه زندگی می‌­کنند، سبب شده تا موجودی به نام سنجاب ایرانی در گرداب نابودی گرفتار شود و بیم آن باشد که این گونه همانطور که ناگهان سر از بازارهای پایتخت در می‌­آورد، به کل از جغرافیای زیستی این سرزمین منقرض شود. اینجاست که به تصویر کشیدن حقیقت تلخ تخریب محیط زیست زاگرس بسیار مهم می‌­شود.

در سال‌های اخیر ایمان به قدرت تصویر افزایش یافته و ساخت مستندهایی که دارای دغدغه باشند، به یکی از ابزارهای مهم ارتباطی تبدیل شده­‌اند. کوهستان زاگرس در غرب ایران داستان­های بی­شماری را در دل خود پنهان کرده است. داستان­هایی از جنس مردمان شریفی که با دشواری بسیار کولبری می­کنند، اما دست نیاز آنها به سوی کسی دراز نمی­شود. زاگرس سراسر شکوه و درد است.

همچون ستیغ کوه­‌های استوار و بلوط‌­های کهن و زیستمندانی که عاشقانِ بلوط و آب و خاکِ همیشه سبز این بخش از ایران هستند. زاگرس میزبان بسیار خوبی برای تمام موجودات است. سرزمینی که می‌­توان به بلوط پناه برد تا در گرمای تابستان و سرمای سخت زمستان پناهگاه امن زیستمند دلربایی به‌نام سنجاب باشد.

در همین راستا، مستند «در پناه بلوط» به کارگردانی «مهدی نورمحمدی» یکی از مهمترین ساخته­‌های یک‌دهۀ گذشته است که هنوز هم می‌توان کارکرد درست آن را در بین سایر کارهای هنری مشاهده کرد. او یکی از استعدادهای خوب هنری در غرب کشور است که آثار خوبی تولید کرده و توانسته است نگاه‌­های بسیاری را به‌سمت زیستگاه ارزشمند زاگرس جلب کند. حضور در جشنواره‌­های مختلف داخلی و خارجی و دغدغه­‌های زیستی، او را به فردی حرفه­‌ای در ساخت و پخش آثار مهم تصویری تبدیل کرده است.

نگاه عاشقانۀ او به زاگرس، مستندی گویا را در پی داشته است؛ البته «در پناه بلوط» صرفاً یک مستند برای جلب توجه نبوده و از داستان تلخی حرف می‌­زند که سال‌­هاست بر چهرۀ زاگرس زخم زده است. مستند در فصول مختلف سال فیلم­برداری و اکوسیستم ایلام به‌عنوان لوکیشن اصلی انتخاب شده است. آنچه که در این اثر هنری گویاست نگاه دقیق سازنده به چالش‌­های پیرامونی جنگل‌­های زاگرس و زیسمند دوست­داشتنی آن، سنجاب است. گویی فیلمساز برای سنجاب فیلمنامه نوشته و از او خواسته تا میزانسن‌­های طبیعی خود را اجرا کند. با سنجاب همراه‌شدن و به درون بلوط رفتن و نمای نزدیک برای زیستن و چالش‌­ها را از زاویه‌دیدِ سنجاب دیدن، در پناه بلوط را از سایر کارها متمایز کرده است.

«نورمحمدی» توانسته با پژوهشی ژرف و استفادۀ درست از تجهیزات، کاری بسازد که قابل رقابت با نمونه‌های گران­قیمت خارجی است. از نگاه فنی، تیم سازنده موفق شده است یک روایت یکدست و خاص بسازد. در این کار خبری از شعار و تصویرهای اغراق‌آمیز نیست و تدوین نیز توانسته عملکرد بسیار خوبی برجای بگذارد. این مستند به‌شدت قصه­‌گوست و سنجاب تنها راوی این داستان است. گسترش زمین‌­های کشاورزی، جاده‌­سازی، گردشگری خالی از خِرد و قاچاق این گونه با استفاده از آتش‌زدن خانۀ او، تنها بخش‌­هایی از این مستند هستند که مخاطب را با خود همراه می‌­کنند. حضور گله­‌ها و سگ‌­هایشان نیز یکی از دردهای بی‌­شمار سنجاب است.

در این مستند، تنها به مشکلات پیرامون سنجاب اکتفا نشده و با تصویر شفاف که دوربین به ما می‌­دهد، با خوشی‌های اندک این گونه نیز همراه می‌­شویم. با نگاهی به این مستند می‌­توان دریافت که زاگرس با تمام نیروهای طبیعی خود که شامل بلوط‌­ها و سنجاب‌­ها می‌­شود، به‌دلیل شدت تنش‌­های انسانی قدرت مدیریت چالش‌­ها را تا اندازۀ زیادی از دست داده است و این برای تمام ایران، گران تمام خواهد شد؛ زیرا ازبین‌رفتن قدرت زایش به بالارفتن میزان فرسایش خاک ختم و بعدها منابع آب با اشغال و تبدیل زمین‌های ملی به کشاورزی، تاراج می‌شود و با تداوم این شرایط به‌زودی از بیابان زاگرس سخن گفته می‌­شود. امید که چنین کابوسی هیچگاه به حقیقت تبدیل نشود.

About محسن تیزهوش

Check Also

بررسی تطبیقی فیلم پستچی ساخته داریوش مهرجویی با نمایشنامه وُیتسک نوشته گئورگ بوشنر

چکیده | نویسنده: محسن تیزهوش ادبیات تطبیقی به بررسی و مقایسه آثار ادبی از فرهنگ‌ها …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *