زمین، سرزمین موعود است!

«گاس ون‌ ­سنت» نامی آشنا برای اهالی سینما و فرهنگ است. او فیلمسازی ماهر و فنی است که می‌­داند در هر نما چه می‌­خواهد. از کن و برلین تا اسکار را تجربه کرده است.

در ایران نیز او را با فیلم‌­های مختلفش می‌­شناسند. فیلم‌هایی همچون «میلک»، «دریای درختان»، «فیل»، «یافتن فارستر» و البته «ویل هانتینگ ­نابغه» با بازی درخشان و ابدی «رابین ویلیامز» که هر چند او را با برچسب کمدین آمریکایی می‌­شناختند، اما در این فیلم چنان نقش فوق‌العاده‌ای بازی کرد که بعد از سال‌­ها هنوز هم در یاد سینمادوستان باقی مانده است.

«ون‌­ سنت» در سال ۲۰۱۲ فیلم «سرزمین موعود» را کارگردانی کرد. ابتدا قرار بود «مت دیمون» آن را بسازد زیرا خودش نیز یکی از نویسندگان بود، اما بعدتر نام «ون‌ ­سنت» به میان آمد تا «دیمون» تنها به بازی کردن نقش اول داستان اکتفا کند. نقش فردی که از جامعۀ روستایی برآمده و اینک در استخدام یک شرکت بزرگ و سرمایه­‌دار است که می­‌خواهند تمام زمین‌­های کشاورزی هر منطقه‌­ را با قیمت کم بخرند تا بتوانند گاز طبیعی را از دل زمین استخراج کنند.همین شروع داستانی درخشان با بازی‌­های یکدست و در اختیار روایت است که «دیمون» و «فرانسیس مک‌دورمند» آنها را عالی به تصویر می‌­کشند.

اهالی روستا و آن مرد دانشمند نیز بازی‌­های خوبی از خود نشان می‌­دهند که کاملاً در خدمت کارگردان و مفهومی هستند که عمق شکاف بین سرمایه و زندگی عادی مردم را هدف قرار داده است، تا بیننده قضاوت کند که در بین حفاظت از میراثی قدیمی به نام زمین و مقداری دلار برای زمانی محدود، کدام‌یک بیشتر ارزش دارد؛ این همان چیزی است که در فیلم به‌خوبی حس بیننده را درگیر خود می‌­کند.

ایدۀ اصلی داستان درخشان است و در دام شعار نمی‌افتد. سادگی داستان می‌تواند هر مخاطبی را به خود جلب کند. با شروع فیلم و حرکت به‌سمت میانه و با وجود سادگی همراه با پرداخت هوشمندانه و تأثیر محیط پیرامونی و آنچه که شنیده و دیده می‌­شود، و مهمتر از همه، رویارویی قهرمان با جامعۀ روستایی کاملاً آگاه و پیشرو درمی‌یابیم که نقش اول فیلم، خود را در میان زمین و آسمان معلق می‌بیند و قدرت تصمیم‌گیری خود را از دست می‌دهد. اینجاست که فردی به نام فعال محیط ­زیست وارد داستان می‌شود و از مضرات استخراج گاز و ازبین‌رفتن زمین‌­ها و مرگ زیستمندان می‌­گوید. سکانسی در مدرسه که هوش بالای دانش‌­آموزان نسبت به محیط زیست را نشان می‌دهد و اهالی روستا می‌­دانند همه‌چیز پول نیست، سکانس درخشان است.

این از مهارت خوب نویسندگان اثر می‌­آید که در ایجاد تعلیق و کشمکش بین قهرمان و اهالی روستا به‌خوبی عمل کرده‌­ است. قهرمانی که در ابتدا جامعۀ سنتی و کشاورزی و زمین‌داری را پس زده و ایستادن در مقابل فرهنگ پوسیده را انتخاب کرده، درمی‌­یابد که گویا مواردی هم هست که او نادیده گرفته و مهمترین آن، طبیعتِ زمین و انسان­‌هایی است که می‌­دانند میراث اجدادی خود را نمی‌­توانند به‌راحتی از دست دهند. در اواسط فیلم همه‌چیز تحت‌تأثیر فعال محیط زیستی قرار می‌­گیرد که کاملاً در تضاد با شرکت نفت و گاز عمل کرده و او نیز از جامعۀ سنتی آمده و نگران ازبین‌رفتن همان میراثی است که قهرمان داستان در پی تاراج آن ناامید شده است. نما به نما داستان به پیش می‌­رود.

تصویرهای بسته و باز به خدمت کارگردان می‌آیند تا درماندگی قهرمان را به‌خوبی به تصویر بکشد. روزگار قهرمان دو بار تغییر می‌کند. یکبار از پلان اول که او را مشغول شستن صورتش می‌­بینیم و سپس­ در مقابل نمایندۀ قدرت و پول می‌­نشیند و آری می‌­گوید و قبل از چرخش فیلمنامه، زمانی‌که فعال محیط زیست، جعلی از کار می‌آید و اینک قهرمان باید تصمیم بگیرد که دوباره زمین­‌ها را به‌راحتی به چنگ بیاورد.

اینک نفس در سینه حبس می‌­شود؛ آیا او دریافته که حفاظت از زمین بهتر است؟ بازگشت به زمین مؤثر است یا دلارهای آلوده به فریب؟ او دیگر قهرمان نیست زیرا متوجه شده که ابزاری برای سرکوب کشاورزان و دروغگویی ماهر بوده است! اینجا زمان ایستادن است. باید کُنشی مؤثر در راستای به سرانجام رسیدن فیلمنامه داشته باشد؛ او به شرکت نفت و گاز «نه» می‌­گوید. قهرمان، دیگر خود را بخشی از روستا می‌­بیند که باید شفاف در مقابل آنها بگوید آری، ما در پی غارت آمده­‌ایم! این تصمیم بزرگ زمانی گرفته می‌­شود که همه‌چیز برای ازبین‌بردن محیط زیست فراهم است و با یک نه، تمام دلارهای نفتی بر باد می‌­روند!

این دیالوگ که چند باری نیز در فیلم تکرار می‌­شود حالا رمزگشایی و ترجمۀ آن نه، مشخص می‌­شود؛ «تو آدم خوبی هستی، خصوصیت‌هایی داری که این روزها خیلی بهشون نیاز داریم.» قهرمان داستان برای بیننده اسم پیدا می‌­کند؛ «استیو» یک بازاریاب و فروشنده بود که حالا از ماست. حامی سرزمین موعود است. او با یک نه، در میان همۀ ما آمد و اینک با عشق به زندگی روستایی بازمی‌­گردد. زمین و انسان­‌ها و تمام زیستمندانش سرزمین موعودی هستند که باید از آن حفاظت کرد. فیلم در فرم و محتوا عالی عمل کرده است و می‌­تواند نمرۀ هشت از ده را همچون نشان افتخار بر سرزمین موعود بزند. +

About محسن تیزهوش

Check Also

سهراب شهیدثالث؛ سینمای طبیعت محور

«سهراب شهیدثالث» نابغه‌­ای در سینمای ملی ایران بود که درخششی عمیق و ماندگار از خود …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *