بالا رو نگاه نکن؛ نابودی زمین با طعمِ کمدی سیاه!

در جهانِ سینما، به ویژه در هالیوود فیلم­ های بی­ شماری با مضمونِ آخرالزمان ساخته و اکران شده­ اند. یکی از آنها، بالا را نگاه نکن ساخته­ ی سال ۲۰۲۱ میلادی و اثر آدام مک‌کی می­ باشد که ستارگان بسیاری همچون لئوناردو دی‌کاپریو، جنیفر لارنس، کیت بلانشت و مریل استریپ را با خود همراه کرده و اگر این بازیگران کاربلد نبودند، شاید فیلم به یک شکست تلخ در اکران برخورد میکرد!

کارگردان با انتخاب موضوعی حساس برای بشریت با بیانی کمدی آمیخته به جهانِ سیاست در نگاه منتقدان نمره قابل قبول و یا حتی بسیار خوب را کسب کرده اما آیا این کار برای بیدار کردن ذهن­های آلوده به پول و سرگرمی کافی است؟ شاید این سوال در پایان­ بندی اثر به شکلی پاسخ داده شده باشد. در ابتدا، فیلمنامه بسیار خوب و با ریتمی متناسب با فضا، داستان را سریع شروع کرده و آگاهانه به پیش می­ برد. اتفاقی در حال رخ دادن است و شاید شش ماه آینده شاهد نابودی تنها کُره­ ی مسکونِ خود، یعنی زمین باشیم.

این تک جمله نمی­ تواند نظر کاخ سفید را جلب کند. دانشمندان مسخره می­ شوند. آنها را جدی نگرفته و به حالِ خود رها می­ کنند. چنین اتفاقی در سال­های اخیر برای بسیاری از اهالی دانش رخ داده که نمونه در دسترس آن موضوعِ تغییرات اقلیمی است که همواره از سوی حامیان سرمایه به امری بیهوده تشبیه شده و کارشناسان را گدایانی تجسم کرده­ اند که تنها به دنبالِ کسب توجه هستند!

برای همین فیلمِ بالا را نگاه نکن، توانسته تا حد بسیار خوبی چالش­ های جدی دانشمندان علوم زمین را با اهالی سیاست به تصویر بکشد. برای همین کارگردانِ اثر به خوبی توانسته از پس فیلم و ستارگان آن بر آمده و به نوعی انتقاد خود را از شرایط بیان کند. اما از نگاه اخلاقی، اثر در جغرافیای آمریکا باقی مانده و گویی این خاک آنهاست که مورد آسیب قرار خواهد گرفت؛ هالیوود همواره خودش را در خطر می­بیند و قهرمانی هم اگر هست، باید از خودشان باشد! امروز بر همگان آشکار شده که زمین در گردابی عمیق در انقراض زیستمندان گرفتار شده که انسان در صدر لیست حذف از حیات قرار دارد.

برای همین باید کارهایی کرد که به احتمال زیاد برخلاف میلِ سیاستگذاران و سرمایه­ دارانی است که می­خواهند از طریق یک ستاره دنباله ­دار هم امیالِ بی­ حاصل خود را گسترش دهند؛ حتی اگر بسیاری از مردم جهان و دیگر موجودات زمین به طور کامل منقرض شوند. بازی دی‌کاپریو در نقش یک دانشمند، بسیار خوب است و این بازیگر یکبار دیگر توانایی بالای خود را به خوبی نشان داده است.

او به درستی در مصاحبه خود به اهمیت پرداختن به زمین اشاره کرده و خواستار این رویکرد شده که از راه داستان به یک گفتگوی اساسی بین دانشمندان، مردم و اهالی سیاست برسیم. فیلم توانسته تصویری از یک رییس‌جمهور گستاخ و بی­ سواد را بسازد که تنها به ماندگاری خودش در میدان سیاست فکر می­کند.

نقدی که بر اثر می­توان وارد ساخت ایده اولیه داستان است که به صورت خام مورد استفاده قرار گرفته و مخاطب می­تواند در پایان به این نتیجه برسد که خوب بود، اما همه در حال غُر زدن هستند، بریم دنبال زندگی خودمان؛ ای کاش چنین فیلم­هایی سببِ تفکر جدی در مخاطب می­شدند. این را از این جهت می­گوییم که فیلم از خاک آمریکا فراتر نرفته و به نوعی به انتقاد از رییس‌جمهور سابق ایالات متحده پرداخته و همچنان همه چیز را در ساختنِ قهرمانی از جنسِ آمریکایی دیده در حالی که در سراسر دنیا هستند دانشمندانی که دغدغه محیط­زیستِ زمین را با خود دارند و می­شود به آنها اعتماد کرد، هر چند که همیشه نادیده گرفته می­ شوند. در کل بهتر است سینما برای بیان دغدغه های انسانی حفظ شود، نه آنکه به میدانی برای انتقام از حزب رقیب تبدیل گردد.

در این مورد نقشی که جنیفر لارنس بازی کرده یک نمونه مطلوب از کارشناسانی است که در هیاهوی رسانه­ ها و سیاسی­ بازی­ های تکراری گم می شوند. در نهایت به این سوال می رسیم که چرا ما انسانها نمی توانیم در موارد حادی که مرتبط با زمین است متحد باشیم؟ این دیگر کمدی سیاه نیست، یک تراژدی انسانی است که ختم به خیر نخواهد شد!

About محسن تیزهوش

Check Also

بررسی تطبیقی فیلم پستچی ساخته داریوش مهرجویی با نمایشنامه وُیتسک نوشته گئورگ بوشنر

چکیده | نویسنده: محسن تیزهوش ادبیات تطبیقی به بررسی و مقایسه آثار ادبی از فرهنگ‌ها …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *