نگاهی به فیلم جانوران؛ ساختاری سینمایی در دل طبیعت!

سینما جایگاه بسیار خوبی برای نشان دادن چالش­های بین انسان و طبیعت دارد که از آن می­تواند در جهت آگاهی مردم استفاده کند؛ به دیگر سخن، سینما یک فرصت ویژه در جهان امروز است که سرمایه­های مادی در آن به اوج رسیده و بیم فراموش کردن این اصل که انسان بخشی از طبیعت است را می­تواند زنده نگاه دارد؛ فیلم­سازان جهان می­توانند از این فرصت به خوبی استفاده کرده و هُنرِ سینما را به زیستن واقعی پیوند بزنند؛ گذر از زندگی­های آپارتمانی و نشان دادن شهرهای شلوغ و پیوستن به سیمای طبیعت می­تواند به شفاف شدن نگاه نسل جدید کمکی در خور کند؛ سینما یک وسلیه برای فرهنگی است که بهتر است محیط اطراف خود را واقع­گرا دیده و برای به تصویر کشیدن رنج­های بشر از بین آسمان خراش­ها عبور کرده و دیگر سراغ متر و معیارهای هالیوودی و اروپایی نرود.

فیلمسازی اکولوژیک می­تواند جای خود را در بین مردم باز کند؛ به صورت مشخص منظور پرداختن به دغدغه­های اقلیمی و بومی است. در این بین، سینمای اروپا این تفکر را در روایتی داستان­گونه که تصویری مستند دارد را از سالها پیش شروع کرده که می­توان به سینمای برادران داردن اشاره کرد. در بین سینمای روشنفکری اروپا، می­توان به اسامی و کارهای بی­شماری رسید که دغدغه امروزی و فعالی در به تصویر کشیدن انسان و طبیعت دارند؛ رودریگو سوروگوین، کارگردانِ جوانِ اهلِ اسپانیا یکی از آنهاست.

او در فیلمِ ” جانوران ” که در سال گذشته میلادی ساخته شده حضورهای موفقی در جشنواره­های مختلف و معروف دنیا داشته و تصویری از یک فیلمسازِ تازه­کار اما با آینده­کاری روشن را از خود نشان داده است. او در این فیلم به سراغ تریلری روانشناختی رفته که در آن جنایتی رازآلود را در دل طبیعت روایت می­کند؛ می­ توان در فرم، نقدهایی به فیلم وارد دانست اما کشمکش­ها و تعلیق را به خوبی کارگردانی کرده و از پس کار در طبیعت برآمده است.

بی­ شک انتخاب ایده مرکزی داستان بسیار خوب است و می­تواند مخاطب را به دلِ تقابل­های نژادی و قومی و خشونت عمیق انسانی بکشاند که به جای تفکر و گفتگو راه غریزه را در پی گرفته و غافل از فاجعه­ای است که به سرانجامی شوم خواهد رسید؛ پیرنگ کار مناسب است اما ریتمِ داستان بسیار کُند است و هر ببینده­ای را با خود همراه نخواهد کرد و طولانی شدن عُمقِ داستان، عدم همراهی مخاطب را به همراه خواهد داشت. کارگردان از پس فیلم­برداری در دل طبیعت برآمده و با وجود ریتم کُند، توانسته داستان را با کمک بازی­های خوب، دکوپاژ و میزانسن قابل قبول به یک پایانِ مطلوب برساند؛ تدوین کاملا در خدمت فیلم است و پایانی که ذهن ببینده را درگیر پرسشی بنیادی خواهد کرد. صدا در این اثر تاثیر خوبی داشته که البته می­توانست از عناصر طبیعت بهره بیشتری ببرد.

داستان به خوبی شروع می شود و با تعلیقی دُرست، راوی یک خشونت پنهان می­شود که گویی راه گریزی از آن نیست و طبیعت میزبان این واپسگرایی نژادی و خامی در روابط انسانی است.

فیلم می تواند خانواده بسازد، این مهمترین نکته فیلم است که پیوستن به طبیعت را پُررنگ کرده و زن داستان در بخش پایانی اثر، از خشونت کار کاسته و فیلم به عمقِ طبیعت پناه می­برد. او مادر خوبی است و با طبیعت به آرامش رسیده هر چند هنوز روحی سرکش دارد! فیلم در کل روایت مناسبی از یک اقلیم است هر چند با اثری ماندگار فاصله دارد اما می­تواند سوال اصلی خود را در ذهن ببینده بکارد؛ تِکنولوژی و خشونت از بین خواهند رفت و هر هاردی پاک می­شود، اما طبیعت هیچ چیز را نه فراموش نخواهد کرد؛ در جانوران، طبیعت زنده می­ماند!

About محسن تیزهوش

Check Also

سهراب شهیدثالث؛ سینمای طبیعت محور

«سهراب شهیدثالث» نابغه‌­ای در سینمای ملی ایران بود که درخششی عمیق و ماندگار از خود …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *