توسعه پایدار تنها یک مسیر دارد آن هم حرکت در مسیر اکولوژی است؛ امروز روزگارِ اقتصاد خوب نیست، اجتماع نیز به حاشیه رانده شده و محیطزیست نیز پی در پی تخریب میشود، تداومِ این روند ایران را به خاکستر خواهد نشاند. در جهان امروز که چالشهای سیاسی و اقتصادی و به ویژه اقدامات نظامی و ماجراجوییهای ضد ِحقوقِ بشری بر تمامی ارکان جوامع انسانی سایه انداخته، اهمیت دادن به فعالیتهای خاص مرتبط با آیندهنگری با هدف تأمین شرایط زندگی برای نسلهای آتی با در نظرگرفتن منافع نسل حاضر به یکی از هوشمندانهترین راهبردهای بشر امروزی تبدیل شده و انتظار میرود موجِ تحولخواهیهای اکولوژیک سببِ تغییراتِ گسترده در برنامههای رایج سیاسی و اقتصادی شود. چنین راهبردهایی در کشور خودمان بسیار نیاز است و باید شاهد تغییر و تحول در بهرهکشیهای غیرعقلانی در سرزمینِ کم نظیرمان باشیم.
اینجاست که جای خالی اکولوژیستها بیشتر به چشم میآید زیرا برنامه منسجمی برای نگهداشت منابع وجود نداشته و هر چه هست بی تفاوتی و عملکرد خنثی در بخش حفاظت از محیطزیست است. چگونه سرزمینی که از لحاظ اقتصادی، عملکردی بسیار ضعیف داشته اما در بین ده کشور آلودهکننده زمین قرار دارد؟ این در حالی است که پرداختن به مباحث گوناگون و مهمی همچون حقوق حیوانات، امنیت غذایی و تغییرات آبوهوایی میتواند به سود تمامی زیستمندان زمین منجر شده و حتی میتوانیم در بلندمدت شاهد کاهش خشونتهای رایج و جایگزینی راهبردهای اصولی بهجای برنامههای مخرب منابع غیرتجدیدشونده باشیم.
اینگونه است که باید به سراغِ متخصصانِ دلسوزی رفت که تنها برای افقهای روشن دور هم جمع میشوند. ازسوی دیگر و با توجه به این موضوع که اکثر سیاستمداران و اقتصاددانان جهان در برنامههای اصلی خود کمترین اهمیت را به حفاظت از محیطزیست و چرخه طبیعی زمین میدهند، جایگاه و نقش انسانهایی که خواهانِ تحول و بالا رفتن سطح آگاهیهای اکولوژیک جامعه در تمامی سطوح هستند، بیش از پیش به چشم میآید! به دیگر سخن، انسانهایی که زیستن در آرامش را حق تمام موجودات میدانند و تخریبهای صورتگرفته در این راه را درد مشترک خود دانسته و فارغ از ملیت و گرایشهای خاص سیاسی و حتی مذهبی با پرداخت مالیاتهای سنگین اجتماعی گامهای خویش را محکمتر از گذشته برداشته و با نگاه مثبت و بلندمدت دگرگونی جامعه را طلب کرده و به عنوان مثال در یک ماه گذشته موج همراهی و همصدایی خویش را با برنامههای علمی در روز جهانی زمین به گوش تمامی جهانیان رسانده و اینک میتوان در برابر اقدامات ضدِ دانش با توان بیشتری ایستاد.
به عنوان مثال، گسترش بیابان و عمیق شدن خشکسالی و کمبود شدید آب و غذا تنها به یک سرزمین ختم نشده و اینک فرسایش خاک در کشور ما نیز بیداد کرده و منابع آب هر روز کمتر شده و از سوی دیگر تولید آلودگی بالاتر میرود؛ در تداوم این روند، کوچکترین ردی از توسعه پایدار قرار نداشته و بر عکس با سرعت زیاد به سمت نابودی تمامی ارکانِ توسعه محور در حرکت هستیم. در این بین باید به این نکته بسیار مهم اشاره کرد که تحولخواهی و بالابردن سطح آگاهیهای اجتماعی با آرمانطلبی و رؤیاپردازی و دروغگوییهای رایج نه تنها متفاوت است بلکه به راحتی میتوان این دو را از یکدیگر تشخیص داد اما لازمه چنین رخدادی، بالابردن کیفیت سطح آموزش و همراهی با برنامههای ویژه این موضوع است که کشورهای خواهان ترقی و آیندهنگر به راحتی با این موضوع همراه شدهاند.
پس، ما در ایران نیز بهتر است با رویکردهای جهانی در بحث آب، خاک و هوا همراه شده تا با این روش به سمت اقتصادی پویا و اجتماعی شاد حرکت کنیم؛ در این سالها فعالیتهای بسیار چشمگیری در جامعه آغاز شده که نویدبخش روزهای بهتری برای محیطزیست این سرزمین نیز هست، اما شرایط حاکم بر منطقه و محیطزیست کشورمان میطلبد کیفیت فعالیتها بالاتر رفته و سطح تحولخواهی اکولوژیک به یکی از دغدغههای اصلی مردم تبدیل شود که لازمه چنین رخدادی، برقراری ارتباط صحیح دانشگاه با صنعت و جامعه و همچنین ارتباط فراگیر با جهان پیرامون است.
اگر امروز مشکلات اقتصادی، گریبان این سرزمین را رها نمیکند، برخورد اشتباه با مسائل محیطزیستی است؛ به راستی چرا از لحاظ محیطزیستی تحلیل رفته ایم؟ آیا در بخش آموزش و مدیریت توانستهایم در کنار هم فعالیت چشمگیری داشته باشیم و آیا تداوم آنچه بر تنوع زیستی و جنگلها و منابع آب و خاک ما رفته، میتواند امیدبخش باشد و همزمان آرامش و ثبات را برای محیطزیست و منابع طبیعی ما تضمین کند؟ اینک جامعه از بسیاری از مشکلات آگاه هست و برای حل آنها به دنبال راهکار، اما همه چیز به کُندی پیش میرود؛ ما زمان بسیار زیادی را از دست دادهایم و همزمان تعداد بالایی از اکوسیستمهای آبی و خاک خود را هم؛ پس باید زمان را غنیمت شمارده و با خردِ جمعی کسانی که از دانشِ اکولوژی برخورداند، تعادل را به سمتِ توسعه سوق دهیم.