ورنر هرتزوگ یکی از تأثیرگذارترین و منحصربهفردترین فیلمسازان موج نوی سینمای آلمان است. او با سبک خاص خود توانسته مرز میان مستند و داستانی را به شکلی نو جابهجا کند. سینمای آلمان پس از دوران درخشان اکسپرسیونیسم، در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، با ظهور موج نو دگرگون شد. هرتزوگ، بی آنکه وارد صنعت دستیاری و یا نهادهای آموزشی بشود، شروع به ساختن فیلم از روی غریزه و تجربه کرد. او با تمرکز بر نقد اجتماعی و تجربهگرایی تصویری، سینمای آلمان را وارد مرحلهای تازه کرد. هرتزوگ، بهویژه در مستندهایش، به رابطه پیچیده انسان و طبیعت توجه دارد. او همزمان دغدغههای فلسفی و اگزیستانسیالیستی را در دل روایتهایش میگنجاند. فیلمهای داستانیاش مانند «آگیره» و «فیتزکارالدو»، به شکلی زیبا تعارض میان اراده انسان و قدرت طبیعت را تصویر میکنند.
این آثار، سرنوشت تراژیک انسان را در برابر نیروهای مهارنشدنی جهان بیرونی به تصویر میکشند. هرتزوگ یکی از پیشگامان سینمای نوآور و اندیشمند است. سبک ویژه او در ترکیب مستند و داستان، و نگاه انسانیاش به مسائل هستیشناسانه، الهامبخش نسلهای بعدی فیلمسازان بوده است. او نشان داده که سینما میتواند فراتر از یک روایت ساده عمل کند؛ میتواند بستری برای جستجوی معنا، کشف ناشناختهها، و تأملی عمیق درباره وجود انسان باشد.
در جشنواره فیلم ونیز ۲۰۲۵، این فیلمساز شهیر آلمانی، به پاس یک عمر دستاورد سینماییاش، جایزه شیر طلایی افتخاری را دریافت کرد. هرتزوگ با اینکه بیش از هشتاد سال عمر کرده اما هنوز خود را سرباز سینما دانسته و همچنان مشغول کار است. مستند تازهاش به نام “فیلهای شبح” که دربارهی یک گله فیل گمشده در آنگولا است، در جشنواره به نمایش درآمد. در این مستند، هرتزوگ بار دیگر سراغ موضوعی رفته که علم، طبیعت و میل انسان به کشف را به هم پیوند میزند.

این فیلم به زندگی دکتر استیو بویز، طبیعتشناس اهل آفریقای جنوبی میپردازد. بویز در فلاتهای کوهستانی آنگولا در جستجوی گونهای ناشناخته از فیلهای غولپیکر است که به «فیلهای شبح» معروفاند. این فیلها که سالها از چشم انسان دور ماندهاند، شاید با بزرگترین فیل ثبتشده، «فنیکوی»، پیوند ژنتیکی داشته باشند.
پژوهش بویز ترکیبی از علم و دانش بومی است. در این مستند، برخلاف برخی آثار پیشین هرتزوگ که لحنی ترکیبی از کمدی و تراژدی داشتند، رویکردی جدیتر و علمیتر دیده میشود. با این حال، لحن شاعرانه و تأملبرانگیز او همچنان حفظ شده است. فیلم بهزیبایی نشان میدهد که چگونه اشتیاق انسان برای کشف طبیعت، وقتی با احترام به فرهنگ بومی همراه میشود، میتواند داستانی انسانی، چندلایه و عمیق پدید آورد. صدای خاص هرتزوگ، روایت را منسجم نگاه میدارد و حس نزدیکی انسان به طبیعت را بهخوبی منتقل میکند.
هرتزوگ مستند را فقط وسیلهای برای ثبت واقعیت نمیداند. او از آن بهعنوان ابزاری برای کاوش فلسفی و پرسش از هستی بهره میگیرد. هدف اصلی، جستجوی معناست، نه صرفاً بازگویی وقایع. او با تصویرسازی شاعرانه و روایتهایی پر از لایههای انسانی، مخاطب را به اندیشیدن دعوت میکند.
البته این سبک گاهی به فاصله گرفتن از واقعیت عینی منجر شده است. برخی منتقدان این را یک کاستی میدانند، اما بسیاری بر این باورند که همین ویژگی به آثار هرتزوگ رنگی منحصربهفرد و تأملبرانگیز داده است. هرتزوگ کمتر به سوژههای آشنا و تکراری میپردازد. او بیشتر به دنبال بررسی روابط انسانی، مواجهه انسان با طبیعت، و کشف حقیقتهای پنهان است. در نگاه او، روایت تنها بازگویی رخدادها نیست؛ بلکه سفری است به ژرفای درون انسان و جهان بیرون. او سینما را ابزاری میبیند برای عبور از مرزهای دانش و احساس.
در هر قاب، سوالهایی نهفته که پاسخ روشنی ندارند. این سوالها مخاطب را وامیدارند که نهفقط ناظر، بلکه شریک جستجو و تأمل باشد. در فیلم فیلهای شبح، این پرسشها در لایههای پنهان موج میزنند؛ در حرکت رازآلود فیلها، در سکوت مناظر دستنخورده، و در نگاه خیره دانشمندی که بهدنبال کشف است. معنا، در این فیلم، شاید همچون رؤیایی دور یا لحظهای گذرا باشد، اما همیشه نیروی محرکه روایت است. «فیلهای شبح» نمونهای درخشان از شیوه مستندسازی هرتزوگ است. فیلمی که علم، اسطوره و فلسفه را در هم میتند، و پرسشهایی بنیادین درباره شناخت بشر از جهان پیش میکشد. هرتزوگ در این فیلم نیز، همچون همیشه، ما را به عبور از مرزهای شناختهشده و کاوش در ناشناختهها فرا میخواند.
محسن تیزهوش