بی‌سرزمین‌تر از باد

در جامعه ایران چالش‌های فرهنگی و اجتماعی فراوانی وجود دارد که شرایط را برای تجزیه و تحلیل دشوار می‌کند، اما آمار بالای حضور افغانستانی‌ها در کشور‌ یک پدیده خاص به‌شمار می‌رود که حساسیت‌های زیادی را پیرامون خود ایجاد کرده است. آنها ایران را خانه برادر می‌نامند، زیرا مرزهای مشترک فرهنگی بسیاری وجود دارد که دو ملت را به یکدیگر پیوند می‌زند، اما در میان روابط انسانی شکل‌گرفته می‌توان هجمه‌های مختلفی را هم دید که گاه به تلخی و سردی سوق یافته.

این شکل از حضور به ظهور داستان‌های دراماتیکی ختم می‌شود که قابلیت ترجمه برای بیان سینمایی دارد. همین علت کافی است تا «رها امیرفضلی» و «علیرضا قاسمی» با داستانی از جامعه افغانستانی‌ها در ایران سراغ تولید یک فیلم بلند بروند.

«در سرزمین برادر» نام اثری است که این دو فیلمساز در سال ۲۰۲۴ با تهیه‌کنندگی ایران، فرانسه و هلند تولید کردند تا این فیلم اولین نمایش خود را در بخش مسابقه جهانی جشنواره ساندنس تجربه کند و در همان جشنواره جایزه بهترین کارگردانی نیز برای آنها به ارمغان آمد. فیلم با استاندارد مطلوبی در کارگردانی ساخته شده و فیلمنامه و بازی‌ها نیز به‌درستی نوشته و انجام شده‌اند. تدوین اثر سبب شده تا ریتم کار یکدست شود. فیلمبرداری و نورپردازی اثر نیز نقطه اتکای داستان شده و اگر مخاطب چیزی از زمینه داستان و زندگی افغانستانی‌ها در ایران نداند نیز می‌تواند جذب این فیلم و روایتگری‌ آن شود. فیلم به‌جای نمایش کلیشه‌ای از مهاجران، تصویری انسانی و قابل‌درک از شخصیت‌های خود ارائه می‌دهد.

این فیلم به سه بخش کوتاه تقسیم شده که همگی در ایران اتفاق می‌افتند؛ در اپیزود نخست با پسر جوانی آشنا می‌شویم که در دنیایی فانتزی و عاشقانه زندگی می‌کند که در مسیر مدرسه طعمه یک سرباز خودسر می‌شود و با تهدید «رد مرز»‌ مجبور به پذیرش فرمانی خودخواهانه او می‌شود. اپیزود دوم ماجرای یک خدمتکار ویلایی در شمال است که با وجود ارتباط مناسب با صاحبخانه از ترس محرومیت از حق اقامت، حقیقتی را از آنها پنهان می‌کند.

در اپیزود پایانی با مردی همراه می‌شویم که خبر تلخ کشته‌شدن فرزندش در سوریه را دریافت می‌کند و حالا باید همسرش را برای شنیدن این خبر آماده کند. موردی که در هر بخش از اثر، گریبان مخاطب را می‌گیرد و او را مجذوب خود می‌کند، این است که فیلمنامه، اگرچه سرشار از تلخی دراماتیک است، اما وضوح احساسات در درجه‌ای از منطق قرار گرفته که بیننده را در ورطه همذات‌پنداری قرار دهد. با توجه به شرایط روز جامعه اگر این فیلم به اکران عمومی می‌رسید، نقدی مؤثر بر عملکرد جامعه وارد می‌شد.

فیلم یک ارتباط ظریف با تاریخ معاصر افغانستان نیز دارد. فیلمنامه از سال ۱۳۸۲ و «حمله آمریکا به افغانستان» آغاز و در سال ۱۴۰۱ «اعزام به سوریه» تمام می‌شود. فیلمسازان در حفظ بازیگران یکسان در طول ۲۰ سالی که داستان در آن روایت می‌شود، مؤثر عمل کرده‌ و بدین‌ترتیب یک خط سیر احساسی را در طول فیلم حفظ کرده‌اند. فیلمنامه امیرفضلی و قاسمی در دیالوگ‌ها مختصر و مفید است و با اینکه هوشمندانه به نگارش درآمده، اما می‌توانست منسجم‌تر به پیرنگ داستان بپردازد.

آخرین پلان فیلم یک تراژدی مطلق است؛ زیرا چیدمان تصویر خبر از اتفاقی نگران‌کننده و زهرآلود می‌دهد؛ قاسم و همسرش در سالنی بی‌انتها و سرد، سوگوار پسرشان هستند و از داخل مراسم صدای اتباعی می‌آید که برای گرفتن تابعیت از ایران، قسم خوردن را تجربه می‌کنند. دوربین از آنها دور می‌شود و عمق تصویر نشانی از تنهایی و ترس را هدف گرفته که با شروع موسیقی مالیخولیایی، سالن به یک جزیره تبدیل می‌شود که بی‌سرزمین بودن در میان سازهای ویولن و ویولنسل به پرچمی بی‌نام و نشان تبدیل می‌شود؛ «در سرزمین برادر» روایت دورافتادگی در یک هویت تاریخی و فرهنگی است.

به تاریخ چهارم مرداد سال صفرچهار در روزنامه

About محسن تیزهوش

Check Also

روشنی‌های فرهنگ

امروز، زمانی که سایه فراموشی گاه‌گاه بر تاریخ و فرهنگ ما می‌افتد، حضور بزرگان عرصه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *