رزتا؛ طبیعت‌گرایی زنانه

«رُزتا» نام یک دختر نوجوان است که در ذات خود یک طبیعت‌گرایی زنانه را پنهان کرده است. او در جامعهٔ به‌شدت سرد و منزوی اروپایی زندگی می‌کند که برای زنده‌ماندن باید از میان رنج‌های بی‌شمار گذر کند تا شاید بتواند روزگار بسیار سخت خودش را مقداری قابل‌تحمل کند. او برای بقا می‌جنگد و در برابرش دیواری از جنس نابرابری‌ها و ناعدالتی‌های اجتماعی قرار گرفته که درد آن در یک اثر سینمایی هم می‌تواند تا مغز استخوان تماشاگر رسوخ کند. جامعه در حال حذف اوست و حالا باید وجود خودش را هرطور که شده ثابت کند.

رُزتا نمی‌خواهد همچون مادرش قربانی محیطی شود که از او انسانیت را ربوده است. برای همین از همان سکانس نخستین به محیط پیرامون خود چنگ و دندان نشان می‌دهد؛ شخصیت اصلی فیلم «برادران داردن» با تمام وجود تلاش خود را به خرج می‌دهد تا بتواند همچنان در حاشیهٔ شهری دورافتاده گلیم کهنهٔ خودش و مادر دائم‌الخمرش را از آب بیرون بکشد. هرچند مادرش به‌کلی از انسان بودن فاصله گرفته و رُزتا با انبوهی از چالش‌ها تنها مانده است. رُزتا یکی از نمونه‌های برجسته در فیلمسازی اکولوژیک است؛ کافی است نشانه‌های اثر را با مبانی‌ای که «رولان بارت»، نظریه‌پرداز ادبی اهل فرانسه، تدوین کرده است تطبیق دهیم تا به یک رسالهٔ نوین دانشگاهی برسیم.

این فیلم در سال ۱۹۹۹ میلادی ساخته شده، اما هنوز هم زیرلایه‌های عمیق آن از نظر شناخت جامعه و جایگاه زنان برای بهبود روابط اجتماعی قابل بحث و بررسی است. در همین راستا، این اثر سینمایی در منظر اهالی مؤثر در فرهنگ و اجتماع به یک فرامتن انسانی تبدیل شد و اینک حمایت از نوجوانان جویای کار به یک قانون تبدیل شده است؛ قانونی به نام رُزتا. سازندگان این اثر تمام زندگی خود را در خدمت سینمای متعهد گذاشته‌اند و به همین دلیل سال گذشته برای حضور بی‌وقفه و ویژهٔ خود در سینمای اروپا، جایزهٔ ۷۵سالگی جشنوارهٔ کن را کسب کردند.

برادران داردن در حومهٔ بلژیک متولد شدند، رشد کردند و به شهرت جهانی رسیدند. با کمترین امکانات، سینما را یاد گرفتند و آثار آنها از کن و برلین تا آن‌سوی اقیانوس آرام، در اسکار، به نمایش درآمده و نگاه بسیاری از اهالی سینما را به‌ خود جلب کرده است. این درحالی‌است که سینمای این دو برادر در فضای سینمایی حاکم بر ایران چندان شناخته‌شده نیست، مگر با یادآوری جایزهٔ نخل طلای جشنوارهٔ کن برای فیلم رُزتا.

«امیلی دوکن» با نقش رُزتا در سینمای اروپا درخشید و توانست عنوان بهترین بازیگر زن جشنوارهٔ فیلم کن را نیز کسب کند. فیلم در فرم خود از جهان مصنوعی روایت فاصله گرفته و به اکولوژی جامعه نزدیک می‌شود. اثر در محتوا نیز مستقل از جریان اصلی از نگاهی مشاهده‌گر آمده است و کلیت فیلم خبر از اتفاقی مثبت در جهان فیلمسازی می‌دهد. همه می‌دانند که داردن‌ها سال‌ها در ساخت مستند فعالیت داشته‌اند، اما اینجا حقیقت به فراواقع‌گرایی رسیده که طبیعت انسانی در آن حرف اول را می‌زند.

دوربین روی دست «آلن مارکون» یک نقطهٔ درخشان از فیلم است و در سراسر اثر ما را نزدیک به رُزتا نگه می‌دارد؛ این نوع از فیلمبرداری یک خودآگاهی هوشمندانه از سازندگان است که می‌دانند برای رسیدن به مفهوم اصلی اثر باید با طبیعتِ زنانه از یک نمای تعریف‌نشده در قوانین کارگردانی برخورد کرد. رُزتا از ابتدای اثر که با خشم و برای گرفتن حقش وارد محل کارش می‌شود تا انتها که خسته از روزگار روی زمین پَهن می‌شود، تماشاگر را فارغ از دنیای جنسیت‌زده به یک فرامتن انسانی دعوت می‌کند و این هنر داردن‌هاست. این دو برادر کوله‌باری از تجربهٔ انسانی را به مخاطب هدیه می‌دهند. با نگاهی به کارنامهٔ این دو برادر، می‌توان به این سؤال فکر کرد که اگر فیلمی همچون رزتا در ایران ساخته شود، چه نتیجه‌ای می‌تواند داشته باشد؟

به تاریخ دوازدهم خرداد سال صفر سه منتشر شد.

About محسن تیزهوش

Check Also

بررسی تطبیقی فیلم پستچی ساخته داریوش مهرجویی با نمایشنامه وُیتسک نوشته گئورگ بوشنر

چکیده | نویسنده: محسن تیزهوش ادبیات تطبیقی به بررسی و مقایسه آثار ادبی از فرهنگ‌ها …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *