علیه انسانیت

مستند «چرنوبیل: نوارهای گمشده» روایتی از یک فاجعهٔ بزرگ انسانی است که جهشی مؤثر در طبیعتِ تاریخی زمین از خود به‌جای گذاشت. هرچند نزدیک به چهار دهه از آن رخداد می‌گذرد، اما هنوز داغ چرنوبیل تازه است؛ زیرا انسان و محیط زیست در زیر تشعشعاتی از جنسِ دروغ و فریب، تاوان‌­هایی فراموش‌ناشدنی پرداخت کردند. پیش از این مستند، جهان با مینی­‌سریال «چرنوبیل» به زیرلایه‌­های این فاجعه نزدیک شد، اما این مستند بی ­آنکه بخواهد داستان بگوید، با کمک تصویر و تدوین به فهم اتفاق نزدیک­تر شده است و مخاطب امروزی را به اعماق یک صنعت ناپاک می‌­برد.

این‌بار اما یک مستندساز انگلیسی با تلاش‌­های فراوان به تصاویری دست یافته است که اکثر آنها یا در آرشیوهای خانگی در حال پوسیدن بودند یا به‌دلایل سیاسی کمتر دیده‌شده باقی مانده بودند. «جیمز جونز» در راه ساخت این مستند با تهاجم نظامی روسیه به اوکراین و همه­‌گیری بیماری کووید روبه‌­رو شد که شرایط را برای تحقیق و پژوهش دشوار کرد و همزمان دست‌­هایی نامرئی هم در تلاش بودند که دیگر زیرلایهٔ روشنی از چرنوبیل به رسانه‌­های جهانی نرسد.

همواره یکی از چالش­‌های بشری، کتمان‌ کردن حقایق است و سازنده می‌دانست افرادی هستند که همچنان می‌خواهند بشریت از فاجعهٔ اتمی رخ‌داده در «اتحاد جماهیر شوروی» فاصلهٔ ذهنی بگیرد تا شاید دوباره بتوانند در جایی دیگر از انرژی هسته­ای و منافع آن به نیکی یاد کنند. بااین‌همه، مستند از ایده به تصویر رسید و با همراهی راویانی که خود بازمانده از آن جنایت هستند، به صدایی رسا تبدیل شد.

حرف مستند بسیار کوتاه اما تکان‌­دهنده است؛ خطای انسانی در طراحی و کنترل رآکتور هسته‌­ای سبب این فاجعه شد و سپس کتمان حقیقت از سوی حاکمان به زنجیره‌­ای از اتفاقات تلخ انسانی و طبیعی تبدیل شد که در مستند به شایستگی روایت می‌­شود.

همان­طور که راوی مستند نیز بیان می‌­کند حکومت سعی می‌کرد حقیقت را کنترل کند، اما نتیجه‌اش از دست دادن کنترل روی همه‌چیز بود. البته حاکمیت بیش از اینکه نگران سلامتی مردم خودش باشد، نگران افکار عمومی بود. پس پی‌­درپی دروغ گفت تا بر یک فاجعهٔ انسانی سرپوش بگذارد. در همین راستا باید به این نکته اشاره کرد که فیلمساز، سکانس نخستین را بسیار هوشمندانه طراحی کرده است و اثر با یک روایت خطی به سراغ رمزگشایی از چرایی حادثه می‌­رود و در این راه تماشاگر را سریع مجذوب خود می‌­کند.

نوارهای صوتی، فیلم‌های تازه و مصاحبه‌های تکان‌­دهنده در کنار هم خوانشی متمایز از فاجعهٔ اتمی را پدید آورده است تا بیننده خود را در یک اثر تاریخ‌­گرایانه همراه با مردمی تصور کند که قربانی سیاست شده‌­اند. این یک ایجاز سینمایی، معنایافته و کاربردی است که می‌تواند زیرمتن این مستند را برجسته کند. راوی نخست صدای یک مرد است که می‌گوید وقتی سال ۱۹۸۲ دبیرکل کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست شوروی فوت کرد، همهٔ کانال­‌ها بدون هیچ توضیحی بالهٔ «دریاچهٔ قو» را پخش کردند و همه فهمیدند اتفاقی برای یک مقام حکومتی افتاده و دیگر نیازی به توضیح نبود!

راوی بعدی یک زن است. او از گذشته و آینده‌­ای حرف می‌زند که قرار بود در کنار همسر آتش‌­نشان و فرزند تازه‌متولدشده شکل بگیرد، اما از دست رفت و اینک پس از گذشت سال‌ها دوباره به خانهٔ متروک­شان بازمی‌گردد و با بغض از درخت سیبی می‌گوید که با شوهرش کاشته بودند. اینگونه مستند در ذهن مخاطب انسجام می‌گیرد و هنگامی که حکومت خودکامه پیامدهای ژنتیکی رخداده را ناشی از «رادیوفوبیا» یا ترس از تشعشعات اعلام می­‌کند، بیننده در دروغ­گویی نظام حاکم درنگ نمی­‌کند؛ این ایده‌ای است که کلیت مستند روی آن سوار است.

چند راوی دیگر نیز از خرده‌روایت‌­هایی می‌­گویند که سرانجام به یک مفهوم تراژیک ختم می­‌شود؛ اقدامی علیه انسانیت در چرنوبیل صورت گرفته است که حتی پس از گذر زمان هم از ذهن بشر پاک نمی‌­شود. بیش از هشت میلیون نفر از عواقب این حادثه رنج بُردند تا سرانجام اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد.

About محسن تیزهوش

Check Also

بررسی تطبیقی فیلم پستچی ساخته داریوش مهرجویی با نمایشنامه وُیتسک نوشته گئورگ بوشنر

چکیده | نویسنده: محسن تیزهوش ادبیات تطبیقی به بررسی و مقایسه آثار ادبی از فرهنگ‌ها …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *