فیلمسازان و فعالان حوزه محیطزیست با نام «دیوید اتنبرو» آشنا هستند. مستندساز و طبیعتپژوه مشهور بریتانیایی که با آثاری همچون «زندگی، سیارهزمین و سیارهآبی» در ایران شناخته شده است. «انقراض: واقعیتها» نام یکی از جدیدترین آثار اوست که به بررسی وضعیت آسیبپذیر انسان و طبیعت پرداخته و این سؤال کلیدی را مطرح میکند که چرا گونههای گیاهی و جانوری با این سرعت نگرانکننده از بین میروند؟ در حال حاضر، شدت ازبینرفتن تنوعزیستی از مرزهای نگرانکننده هم فراتر رفته و انسان در مرکز این گرداب قرار گرفته است؛ زیرا در برداشت از منابعطبیعی، بهرهکشی را الگوی خود قرار داده. این مستند انعکاسی از شرایط موجود است، اما شیوه پرداخت آن قدیمی و بیشتر به یک کار ژورنالیستی شباهت دارد. اثر بهشکلی افراطی به عملکرد انسانها میتازد و تا انتها راهکار منطقی برای برونرفت از این شرایط را ارائه نمیدهد.
سکانسهای مرتبط با انقراض گونه بهسرعت از چشمان تماشاگر عبور میکنند و در زیر پوست زمین، انقراض نفس میکشد. ما انسانها در حال بلعیدن همهچیز هستیم. درحقیقت، ما مقصریم که امروز همهچیز بهم ریخته و چنین آشفته شده و تنش در اکولوژی دامان فرهنگ و اجتماع را نیز گرفته است. مستند گفتاری صریح برای بیان چالشهای پیرامون انسان دارد، اما نماهای مختلفی که در این مستند بهکار رفته، کلاژی از مواردی است که همه ما به آن آگاهی داریم. اینجاست که مستند به سراغ بیماری وحشتناک کرونا میرود تا از این طریق حساسیت تماشاگر را تحریک به تفکر کند.
کسانی که برنامههایی درباره محیطزیست میسازند، دائماً بهدنبال راههای جدیدی برای وادار کردن ما به توجه هستند تا مطمئن شوند ما کانال را تغییر نمیدهیم! اینبار آنها سعی کردند موضوع انقراض را از طریق همهگیری ویروس کرونا، چالشی بسیار حاد جلوه دهند. وقتی در اثری کاملاً مستند، باورپذیری موضوع را از طریق یک بیماری عمیق و نگرانکننده نشان دهیم، خط روایت را با توسل به منافع شخصی به یک رویکرد جهانی گره زدهایم. این اتفاقی ناامیدکننده برای یک اثر مستقل است. در چنین آثاری بهتر است از سانتیمانتالیسم شبهروشنفکرانه دوری و بیشتر در مسیر حقیقت حرکت کنیم.
در نمایی «دیوید اتنبرو» با لحنی غمگین میگوید: «اتفاقات امسال(کرونا) به ما نشان داد در موضوع انقراض یک قدم دیگر زیادهروی کردهایم و بر همین اساس، دانشمندان رابطه مخرب با طبیعت را به ظهور کووید-۱۹ ربط دادهاند.» اینکه یک مستند، بحران انقراض و بیماری کرونا را اینگونه بههم ربط بدهد، میتواند شمایلی از محتوای ضعیف آن باشد.
تیم سازنده این مستند از یک فرمول ثابت برای به ثمر رسیدن مفهوم انقراض سود بردهاند؛ این فرمول ترکیبی از آثار گذشته و نماهای مرسوم در تلویزیون بوده که سطح این اثر را مقداری پایین آورده است. با اینهمه فیلمبرداری کار متناسب با فضاسازی سازنده بود. هرچند استفاده بیشازحد از تصاویر آرشیوی برای پوشاندن ضعفهای ساختاری تا حدودی مشخص است. اما موسیقی متن بهشدت تأثیرگذار و بهنوعی بیرحمانه تولید شده و بر غنای فرمی افزوده است. آمبیانسهای محیطی نیز منطبق با فضاسازی انتخاب شدهاند؛ از صدای ارهبرقی که تنههای ضخیم درختان باستانی را میبرد تا صدای حرکت ماشینآلات صنعتی در نمای جنگل که از این مستند یک فیلم وحشت میسازند.
از سویی، نماهایی همچون تنهایی خرسهای قطبی و انزوای ببرها و حیوانات سربریدهشده که در انبارهای گمرک، در کنار پوست مار و تمساح توسط پلیس مصادره شدهاند، تماشاگر را آزار میدهند. در کنار تصاویر ناامیدکننده اما میتوان در سکانسهای پایانی رد پای زندگی را هم یافت؛ حامیان محیطزیست رواندا با تلاشهای خود گوریلهای کوهستانی را زنده نگه داشتهاند و تصاویر دو کرگدن سفید باقیمانده در کنار تنها محیطبان منطقه نمادی از زنده بودن شفقت است. مستند بهخوبی تضاد و تقابل را به تصویر کشیده و همین موضوع به لحظات دراماتیک ختم شده. «دیوید اتنبرو» نزدیک به یک قرن از زمین عمر گرفته و شاید برای همین است که زندگی و امید را در انتهای آثارش رواج میدهد، او بهراستی معتقد است: «میتوانیم با هم آیندهای بهتر بسازیم. ممکن است من اینجا نباشم تا آن را ببینم، اما اگر در این لحظه بحرانی تصمیمات درستی بگیریم، میتوانیم از اکوسیستم سیاره خود محافظت کنیم.»
محسن تیزهوش