«برای قرنها، تهرانِ تاریخی بهعلت وابستگی به کشاورزی و باغداری همچنان میزبان مهربانِ گیاهان و جانوران بود تا توسعهٔ مهاجم رسید.» مستند «شهر زنده» با بیان چنین جملهای آغاز میشود. این اثر را «لیلا فولادوند» و همسرش «محمدحسین نظری» با هدف نشان دادن تنوع زیستی کلانشهری همچون تهران تهیه و تولید کردهاند که بیگمان زیستن در آن سراسر درگیری با انواع تنشهای محیطی بوده و امروز باور اینکه در میان سیمان و خاکستر و فاضلاب نیز موجودی زنده بماند، یک حقیقتِ کشفنشده است. این زوج فیلمساز، کارشان را بلدند و پیشتر با مجموعهٔ مستند «دستهای آلوده» نشان دادند که در کارشان جدی، آگاه و توانا هستند.
از فیلمبرداری تا تدوین و حتی شناخت مناسب از طبیعت و دانش اکولوژیکی، نگاه آنان را به محیط اطراف خاص و دیدنی کرده است. این یک راز بقا در تهران امروزی است. تصاویر گویای همهچیز است؛ از حشرات تا پرندگان و از خزندگان تا پستانداران همگی در محیطی زیست میکنند که شاید بسیاری از مخاطبان برایشان این سؤال بهوجود آید که مگر تهران هم تنوع زیستی دارد؟ مستند میتواند چنین پرسشی را به یک شوق جدید وصل کند و در جهت تلاش برای تولد یک فعال محیط زیست گام بردارد.
«شهر زنده» را میتوان برای دانشآموزان و دانشجویان به نمایش گذاشت و البته برای مدیران امروزی که مقداری با محیط اطراف آشنا شوند. آنچه بهعنوان نقد منفی میتوان به اثر وارد باشد، عجله برای رسیدن به تولید نهایی و پخشی است که امروز میتوان بدون پرداخت هزینه آن را از اینترنت تماشا کرد. همین عجله سبب شده است مخاطب در میان انبوهی از دادهها کمی احساس گیجی کند. بیشک مستند میتوانست با ریتم بهتری به پخش برسد، اما امان از سفارشهایی که کار را زود میخواهند؛ همین زود خواستن سبب میشود تا خیلی از فیلمها بیسرانجام باقی بمانند.
«شهر زنده» حرف و هدف خود را نگاه داشته و سازندگان تمام تلاش خود را کردهاند تا اثری مطلوب به جامعه تحویل دهند. تهرانی که در میان سرب و گوگرد دستوپا زده و نفس ساکنان خود را به شماره انداخته، دارای زندگی است. اما چگونگی نشان دادن این زیست بسیار مهم است. تصاویر همچون کولاژ عمل میکنند و چندان مرتبط با یکدیگر نیستند. ازاینجهت که هرکدام از بخشهای کار، میتواند مستندی جداگانه باشد.
از سوی دیگر، گفتار متنی با صدای «منوچهر زندهدل» روی تصویر آمده که طراوت بسیار خوبی به کار داده است؛ این از هوشمندی سازندگان است که برای اثر خود ارزش گذاشته و حاضر نشدهاند مستند همانند یک گزارش ژورنالیستی به نمایش برسد. تدوین کار هم توانسته تا حد بالایی ریتم کار را مناسب جلوه دهد. شاید در گمان بسیاری تنوع زیستی در تهران در شرق آن محدود باشد، اما با دیدن این مستند درمییابیم که اینگونه نیست و حیات ارزشمندی در پایتخت در جریان است. البته اگر خودخواهیهای انسانی بیش از این مانعی برای بقا نباشند.
این درحالیاست که مستند از تنوع گیاهی غفلت کرده و آنچنان که باید به آن نپرداخته. تهران میخواهد با همهٔ زیستمندانش زنده بماند. این را میتوان در «شهر زنده» درک کرد. اینکه برخی در پی مستندی زیبا هستند که رنجها را هم گفته باشد، شهر زنده گزینهٔ مناسبی است اما سازندگان بهخوبی میدانند که همهچیز در تصاویر زیبا خلاصه نشده است و عمقِ ناکارآمدی در شهری همچون تهران قابلیت بسیار خوبی برای تاریخنگاری اجتماعی دارد. کلام آخر اینکه «شهر زنده» از میان غبار تهران بیرون آمده و تمام محدودیتها را بهشکلی کنار زده است. اینگونه است که باید به این نکته اشاره کرد که مستند، با همهٔ نقدهایی که به آن وارد است، توانسته کیفیتی منحصربهفرد و تازه در کلیت خود بهوجود آورد و سندی باشد برای نسلهای بعدی که بدانند زیستمندان تهرانی تمام تلاش خود را برای زنده ماندن انجام دادهاند.