در دل هر جامعهای، روایتهای ناگفتهای وجود دارد که منتظر شنیده شدناند؛ داستانهایی از درد، امید، مبارزه و تغییر. سینمای مستند در ایران فرصتی نادر برای بیان همین واقعیتهای اجتماعی است که اغلب در رسانههای رسمی کمتر دیده میشوند. در حالی که جامعه با چالشها و بحرانهای متعددی روبروست، مستندسازی مستقل و صادقانه میتواند صدای بیصدایان باشد و نقش مهمی در آگاهیبخشی و تحریک تغییر ایفا کند. امروزه در سراسر جهان، مستندهای متعددی با هدف آگاهیرسانی و رمزگشایی از رویدادهای طبیعی ساخته میشوند تا ذهن مخاطبان را به تفکر و پرسشگری دعوت کنند. ساخت چنین مستندهایی با روایتهای شفاف و مستقل نیازمند سازندگانی جسور و پیشرو است.
در ایران، مستندسازی کار چندان آسانی نیست؛ فرآیند تولید یک اثر مستقل شامل مجموعهای از مشکلات و موانع است که هر یک میتواند موضوع یک مستند مفصل باشد. از دریافت مجوز تا شرایط پژوهش، و از تجهیزات تا هزینههای تولید، همه این مسائل سازندگان را از ادامه کار ناامید میکنند. در بسیاری موارد، حتی بدون وجود مجوز، افراد یا گروههای غیررسمی و بینام و نشان مانع ساخت فیلم در مناطق طبیعی و شهری میشوند. این پیچیدگیها روند تولید مستند را به چالشی بزرگ تبدیل کرده است. چالشهای اجتماعی در ایران مانند فساد، نابرابری اقتصادی، مسائل جنسیتی و بحرانهای زیستمحیطی، موضوعاتی هستند که نیازمند نگاهی دقیق و بدون سانسور در مستندها هستند. مستندسازی شفاف در این حوزهها میتواند به ابزاری قدرتمند برای نشان دادن واقعیتهای پنهان، ایجاد همدلی و فهم بهتر میان مردم تبدیل شود. با این حال، فشارهای سیاسی و اجتماعی گاهی این نوع مستندسازی را با محدودیتهایی مواجه میسازند و مستندسازان را به یافتن راهکارهای خلاقانه برای انتقال پیامهایشان وادار میکنند.

سینمای مستند ایران در مسیر توسعه و آزادسازی روایتهای اجتماعی همچنان با موانع جدی روبهرو است، اما همزمان ظرفیتهای بزرگی برای تأثیرگذاری مثبت دارد. ایران با تاریخ و فرهنگ غنی خود، عرصهای مهم برای مستندسازی دقیق و بیپرده درباره چالشهای اجتماعی به شمار میرود. مستندسازان ایرانی با نگاهی دقیق و صادقانه تلاش میکنند واقعیتهای پیچیده جامعه را به تصویر بکشند؛ از فقر و بیعدالتی گرفته تا مسائل حقوق بشری، مهاجرت و تغییرات فرهنگی. این نوع مستندسازی علاوه بر آگاهسازی مخاطبان، میتواند زمینهساز گفتوگوهای اجتماعی و تحریک تغییرات مثبت در جامعه باشد. اما مستندسازان ایرانی با محدودیتها و موانع متعددی روبهرو هستند که گاهی بیان صادقانه و آزادانه مشکلات اجتماعی را دشوار میکند. یکی از بزرگترین مشکلات، سانسور و ممنوعیت نمایش بسیاری از تصاویر و واقعیتهاست. این محدودیتها باعث شدهاند تصویرسازی واقعی و شفاف در ایران کمتر شکل بگیرد و در نتیجه فضای توسعه فرهنگی محدود شود.

تولید مستندهای شفاف میتواند راهگشا باشد و برای رسیدن به توسعه پایدار و بهبود شرایط اجتماعی، باید راه را برای بیان آزاد و صادقانه باز گذاشت. سفارشسازی در مستندسازی یعنی ساخت آثاری که تنها بخشی از واقعیت را نشان دهند یا دستکاری شده باشند، نباید جای خلاقیت و پژوهش علمی را بگیرد.
با این همه، مستندسازان خلاق و شجاعی در ایران وجود دارند که نگاهشان مستقل و عمیق است؛ از کامران شیردل تا محمدرضا اصلانی، که با آثار خود تصویری دقیق و جامع از واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی ایران ارائه کردهاند. مستندهای مستقل در ایران با نگاهی آزاد و پژوهشمحور نقشی حیاتی در آشکارسازی واقعیتهای پنهان و شکلدهی به آگاهی عمومی ایفا میکنند. این آثار فارغ از چارچوبهای رسمی و سانسور، مسائل حساس اجتماعی، محیطزیستی و فرهنگی را روایت میکنند و صدای گروههایی میشوند که در رسانههای جریان اصلی جایی ندارند. مستندساز مستقل، همچون دیدهبان جامعه، با جسارت و صداقت به ثبت واقعیتهایی میپردازد که حفظ آنها برای حافظه جمعی ضروری است. با وجود دشواریهای مالی، نبود حمایت نهادهای رسمی و چالشهای مجوز، بسیاری از این آثار توانستهاند افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهند و زمینهساز گفتوگو و مطالبهگری شوند.
برای تقویت نقش مستندهای مستقل در جامعه، ضروری است ساختارهای حمایتی واقعی و جدی ایجاد شود؛ صندوقهای مالی شفاف، حذف بروکراسیهای پیچیده و تسهیل صدور مجوز، فراهم کردن پلتفرمهای آزاد پخش و تضمین امنیت شغلی مستندسازان باید در اولویت قرار گیرد. این حمایتها تنها یک امر فرهنگی نیستند، بلکه گامهای اساسی در مسیر توسعه اجتماعی و دموکراسی محسوب میشوند. مستندهای مستقل برخلاف آثار سفارشی و دولتی که واقعیتها را سانسور و تحریف میکنند، وظیفه دارند بدون ترس و مصلحتاندیشی حقیقت را بازگو کنند و مردم را به تفکر انتقادی، پرسشگری و مشارکت فعال در تغییر شرایط دعوت کنند. تقویت و حمایت از این جریان، یعنی سرمایهگذاری بر آگاهی واقعی، شفافیت بیپرده و ساختن آیندهای بر پایه گفتوگو، آزادی و تحول عمیق.

امروز بیش از هر زمان دیگری به سینمای مستند واقعی و مستقل نیازمندیم؛ سینمایی که با شجاعت و بدون هیچگونه سانسور، واقعیتهای تلخ جامعه را به نمایش بگذارد و زمینه گفتوگو و تغییر واقعی را فراهم کند. با حمایت و همت همگانی، میتوان سدهای سانسور، کمبود حمایتهای مالی و پیچیدگیهای صدور مجوز را شکست و فضای امن و آزاد را برای مستندسازان فراهم آورد. مستند تنها روایتگر داستانها نیست؛ بلکه ابزاری حیاتی برای تفکر انتقادی، پرسشگری بیپروای اجتماعی و اقدام عملی است. چشمپوشی از این ظرفیت، به معنای قبول سکوت اجباری و فراموشی مشکلات اساسی ایران است. سینمای مستند باید صدای بیداری و اعتراض جامعه باشد؛ پلی مستقیم میان مردم و آیندهای روشنتر و آزادتر. با تکیه بر این نگاه، میتوان امید داشت که روزی سینمای مستند ایران نهتنها روایتگر مشکلات، بلکه الهامبخش راهحلها و تغییرات بنیادین در جامعه باشد.
این جستار در شماره ۴۴ مجله تجربه “آبان ماه” به چاپ رسیده است.
محسن تیزهوش