امروز، زمانی که سایه فراموشی گاهگاه بر تاریخ و فرهنگ ما میافتد، حضور بزرگان عرصه تصویر و ادبیات بیش از هر زمان دیگری اهمیت و ارزش پیدا میکند. این اهمیت نه به منظور مقایسه یا قضاوت درباره افراد، بلکه برای شناخت و پاسداشت سه روح بزرگ و برجسته است که ایران را نه فقط در خاک، بلکه در دل و جان خود جای دادهاند: بهرام بیضایی، شاهرخ مسکوب و فرهاد ورهرام.
بهرام بیضایی، این تاریخنگار اجتماعی بیهمتا و هنرمندی که با زبان هنر و نمایش، تاریخ و فرهنگ ایران را زنده نگه داشت، همچون پلی میان گذشته و حال عمل کرده است. او توانسته است روایتهایی را بازگو کند که فراتر از زمان و مکان، به عمق روح ایرانی میرسند و با قدرت داستانگوییاش، هویت ملی را به یادمان بیاورد.
شاهرخ مسکوب، نویسنده و پژوهشگر بزرگ شاهنامه و فرهنگ ایرانی، که هرگز پایبندیاش به اصالت و ریشههای فرهنگ ما کمرنگ نشد. مسکوب در غربت زیست، اما نگاهش همیشه به خانه و وطن بود؛ او با کلامش، پلی از معرفت و دانش میان نسلها ساخت و تلاش کرد تا گنجینههای فرهنگی ایران را به نسلهای بعدی منتقل کند.
و فرهاد ورهرام، مستندساز پرشور و دلسوزی که عشقش به مردم، تاریخ و فرهنگ ایران هیچگاه در طول زندگیاش کمرنگ نشد. ورهرام با دوربینش، زندگی ساده و واقعی مردمان این سرزمین را ثبت کرد، تصاویری که روایتگر روح زنده و بیپیرای فرهنگ ایرانی بودند و هنوز هم الهامبخش نسلهای جواناند.

امروز که گاهی فراموشی سایه میاندازد روی تاریخ و فرهنگمان، باید بپذیریم که بخشی از این فراموشی ریشه در بیتوجهی اجتماعی دارد. در میان شتاب زندگی مدرن و دغدغههای روزمره، فرهنگ ما گاه به حاشیه رانده میشود و سرمایهگذاری کافی برای حفظ آن نمیشود. این بیتوجهی باعث میشود نسل جدید کمتر با ریشهها و اصالت خود پیوند داشته باشد و هویت جمعیمان در معرض خطر فراموشی قرار گیرد.
وقتی صدای بزرگان فرهنگی کمرنگ میشود و آثارشان کمتر دیده و شنیده میشود، در واقع چراغی را خاموش کردهایم که میتوانست در تاریکترین روزها مسیر ما را روشن کند. این غفلت معنایش این است که بخشی از وجود ایران در دلها کمرنگ میشود، و آنچه باقی میماند تنها سایهای از گذشته است که باید بیش از پیش برای زنده نگه داشتنش تلاش کنیم.
اگرچه بهرام بیضایی از دیار خود دور شد و شاهرخ مسکوب در غربت از میان ما رفت، اما آرزو دارم که فرهاد ورهرام همیشه در خاک و دل ایران باقی بماند. چون هر کجا که این بزرگان باشند، ایران نیز همان جاست؛ ایران نه فقط یک سرزمین، که یک روح و یک هویت زنده است.
این سه عاشق فرهنگ، ریشههای خود را در کتاب، مردم و تاریخ ایران محکم کردهاند و چراغهای روشنی هستند که مسیرمان را در دل تاریکیها روشن نگه میدارند. حتی در سختترین و تاریکترین روزها، این چراغها خاموش نمیشوند؛ چرا که راه فرهنگ و تاریخ ایرانی همواره در قلبها زنده و پویا باقی میماند، و ما را به یاد ارزشهای والای خود میاندازد.
محسن تیزهوش